English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
he could p for an englishman U بجای یک نفرانگلیسی قلمداد میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
spot pass U پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
goldbrick U جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود
brunch U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
putative U قلمداد شده
to describe as U قلمداد کردن
to palm off as U قلمداد کردن
criminate U جانی قلمداد کردن
incriminating U مقصر قلمداد کردن
pronounce quilty U مجرم قلمداد کردن
to set U ذیحق قلمداد کردن
incriminate U مقصر قلمداد کردن
incriminated U مقصر قلمداد کردن
incriminates U مقصر قلمداد کردن
extenuate U کم ارزش قلمداد کردن
assigns U قلمداد کردن اختصاص دادن
assigned U قلمداد کردن اختصاص دادن
assigning U قلمداد کردن اختصاص دادن
pass off U بخرج دادن قلمداد کردن
plead not guilty U خود رابیگناه قلمداد کردن
assign U قلمداد کردن اختصاص دادن
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
pseudoscience U مجموعه تئوریها وفرضیه هاوروشهایی که بغلط علمی قلمداد میگردند
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
incriminate U به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
incriminating U به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
incriminates U به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
incriminated U به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
penalised U کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalises U کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalising U کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalized U کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalize U کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalizes U کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalizing U کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
in the room of U بجای
in return for U بجای
in lieu of U بجای
in his stead U بجای او
lieu U بجای
in exchange for U بجای
in payment of U بجای
Instead of you U بجای تو
per pro U بجای
vises U بجای
instead of U بجای
vice- U بجای
vices U بجای
vice U بجای
quid pro quo U بجای عوض
in place of U بجای درعوض
instead U بجای اینکه
he succeeded his father U بجای پدرنشست
instead of <conj.> U بجای [بعوض]
for U بجای از طرف
quid pro quos U بجای عوض
stead U بجای بعوض
to pass for U قلمدادشدن بجای
elsewhere U بجای دیگر
in somebody's place U بجای کسی
instead of celebrating U بجای جشن
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
were i in his skin U اگر بجای او بودم
hardwired connection U می بجای ورودی و سوکت
impersonify U بجای شخص گرفتن
back to your seats U برگردید بجای خود
O.K. U اصط لاحی که بجای
instead of the reverse U بجای وارونه این
instead of vice versa U بجای برعکس این
instead of the other way around U بجای برعکس این
take your mirks U فرمان بجای خود
on your marks U فرمان بجای خود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
suffix notation U عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup U خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
push pass U پاس با فشارچوب بجای ضربه
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
If I were in your place. . . U اگر بجای شما بودم …
instead of working U بجای اینکه او کار بکند
foist U چیزی را بجای دیگری جا زدن
to pass for U پذیرفته یا شناخته شدن بجای
instead of doing U بجای اینکه انجام بدهند
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
recuperation U عمل برگرداندن لوله بجای خود
things have come to a pretty pass U کار بجای باریک رسیده است
eat the ball U اسیر شدن با توپ بجای پرتاب
wicks U چیزی که بجای فتیله بکار رود
i wish you would go U بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
wick U چیزی که بجای فتیله بکار رود
enallage U بکاربردن صیغهای بجای صیغه دیگر
to touch ground U بجای ثابت یابموضوع اصلی رسیدن
rational dress U نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
conscription of weath U گرفتن پول و مال بجای سرباز
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
Ferdowsi left a good name behind. U نام نیکی از فردوسی بجای مانده
ampersand U کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
auto U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standards U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
autos U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
overstand U بیش از حد ماندن قایق در یک مسیر بجای چرخاندن
persepolis U شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
pinspotter U وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
pinsetter U وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
whipping boy U بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
succedaneum U دوایی که بجای دوای دیگر تجویز شود
oafs U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
put the ball on the floor U به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
cheated U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheats U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
ventriloquistic U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
oaf U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
ventriloquist U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
ventriloquists U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
cheat U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
ant U : پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
ants U : پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
commodity money U پولی که در تهاتر بجای کالابه کار رود
He left a great name behid him . U نام خوبی از خود بجای گذاشت ( پس از مرگ )
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
scratch pads U یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
order arms U فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
scratch pad U یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
phototransistor U نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
the piping time U زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
mince pies U نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
wampun U خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
interior label U بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
mince pie U نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
designated hitter U بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
kinnikinnic U برگ وپوست برخی گیاهان که هندیهای امریکایی بجای تنباکوبکارمیبرند
light U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lightest U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
hendiadys U عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
lighted U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
manrope U طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
anth U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد<و >مخالف < و >درعوض <و>بجای < و غیره مثل :ANTIchrist
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
config.sys U این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود
transferring U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
palmtop U کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود
addition U عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
additions U عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com