English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
hot topping U ریخته گی
disorganized U در هم ریخته
foundered U ریخته گر
founder U ریخته گر
brass founder U ریخته گر
caster U ریخته گر
metal founder U ریخته گر
founders U ریخته گر
cast copper U مس ریخته گی
besprent U ریخته
casting U ریخته گی
foundry man U ریخته گر
moulder U ریخته گر
foundering U ریخته گر
cast crystal U بلور ریخته
sheet asphalt U اسفالت ریخته
cast glass U شیشه ریخته گی
cast concrete U بتن ریخته گی
molten U ریخته ریختگی
skinning U پوسته ریخته گی
found U ریخته گری
founds U ریخته گری
group casting U ریخته گری
potted U در کوزه ریخته
cast metal U فلز ریخته گی
iron foundry U ریخته گی اهن
skinned U پوسته ریخته گی
casting U قطعه ریخته گی
skins U پوسته ریخته گی
foundries U ریخته گری
founding U ریخته گری
foundry U ریخته گری
investment castings U ریخته گی بسته
investment foundry U ریخته گی بسته
skin U پوسته ریخته گی
precast U پیش ریخته
cast steel U فولاد ریخته گی
castellated nut U مهره ریخته گی
wild and woolly U درهم ریخته
chuted concrete U بتن ریخته گی
moulding U ریخته گری
casting U ریخته گری
mis run casting U ریخته گری غلط
trumpeting U قیف ریخته گری
foundry practice U تکنیک ریخته گری
mold U قالب ریخته گری
trumpet U قیف ریخته گری
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
foundry cupola U کوپول ریخته گری
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
foundry pit U چاله ریخته گری
pouring cup U قاشق ریخته گری
precision casting U ریخته گری دقیق
press casting U ریخته گری فشاری
debris U اشغال روی هم ریخته
foundry pit U جهنم ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
metal foundry U ریخته گری فلزات
injection molding U ریخته گری تزریقی
iron casting U ریخته گری اهن
pig U قالب ریخته گری
pig U اهن تازه ریخته
pigs U اهن تازه ریخته
plaster casts U ریخته گری گچی
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
plaster cast U ریخته گری گچی
ingot casting U ریخته گری شمش
jakes U اشغال درهم ریخته
metal casting U ریخته گری فلز
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
fusion casting U ریخته گری ذوبی
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
group casting U ریخته گری گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
pigs U قالب ریخته گری
machinery castings U ریخته گری ماشینی
loam castings U ریخته گری شنی
forge U ریخته گری فلز
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
shell casting U ریخته گری پوستهای
cast steel U فولاد ریخته گری
down hill casting U ریخته گری مستقیم
direct casting U ریخته گری مستقیم
cast molding U قالبگیری ریخته گری
transfer molding U ریخته گری انتقالی
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
forges U ریخته گری فلز
litters U زایمان ریخته وپاشیده
littered U زایمان ریخته وپاشیده
litter U زایمان ریخته وپاشیده
art casting U ریخته گری صنعتی
steel foundry U ریخته گری فولاد
sand casting U ریخته گری ماسهای
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
littering U زایمان ریخته وپاشیده
composite casting U ریخته گری مرکب
molds U قالب ریخته گری
ejecta U مواد بیرون ریخته
mould U قالب ریخته گری
moulded U قالب ریخته گری
moulds U قالب ریخته گری
molded U قالب ریخته گری
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
core sand U ماسه ریخته گری
compression molding U ریخته گری فشاری
chuted concrete U بتن ریخته شده
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
green concrete U بتن تازه ریخته شده
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
platen U صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
acentric U بی مرکز
center line U خط مرکز
center U مرکز
hearts U مرکز
centers U مرکز
centre U مرکز
centred U مرکز
centered U مرکز
station U مرکز
stationed U مرکز
stations U مرکز
centre forward U مرکز
concentric U هم مرکز
omphalos U مرکز
intermediate exchange U مرکز
meddles U مرکز
meddled U مرکز
meddle U مرکز
middles U مرکز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com