English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
piecemeal U بتدریج تدریجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phase U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
glidingly U بتدریج
by degress U بتدریج
gradually U بتدریج
inchmeal U بتدریج کم کم
gradually <adv.> U بتدریج
gently U بتدریج
bit by bit <adv.> U بتدریج
by degrees <adv.> U بتدریج
saltation U پیشروی بتدریج
rallenttando U بتدریج اهسته تر
work up U بتدریج برانگیختن
gaduate U بتدریج تغییریافتن
slid U بتدریج رفتن
gradate U بتدریج بارنگ دیگرامیختن
evanesce U بتدریج محوو ناپدید شدن
gradate U بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
step wise U تدریجی
progressive U تدریجی
piecemeal U تدریجی
gradual U تدریجی
gradational U تدریجی
slowest U تدریجی
slowed U تدریجی
slowing U تدریجی
slows U تدریجی
imperceptible U تدریجی
slow U تدریجی
gradatory U تدریجی
step by step U تدریجی
step-by-step U تدریجی
slower U تدریجی
partial shipment U حمل تدریجی
delelopment U تکامل تدریجی
insti U ریزش تدریجی
progress payments U پرداخت تدریجی
evanescence U زوال تدریجی
fail soft U با خرابی تدریجی
instillation U ریزش تدریجی
insti U تلقین تدریجی
fail softly U با خرابی تدریجی
gradualness U تدریجی بودن
graduality U تدریجی بودن
fail soft U تخریب تدریجی
progressive relaxation U ارمیدگی تدریجی
gradations U انتقال تدریجی
gradation U انتقال تدریجی
evolution U تکامل تدریجی
erosion U تحلیل تدریجی
scale down U کاهش تدریجی
glaucoma U کوری تدریجی
step by step excitation U تحریک تدریجی
living death U مرگ تدریجی
piecemeal U بطور تدریجی
progressive paralysis U فلج تدریجی
quantizer U تدریجی کننده
quantize U تدریجی کردن
corrosion U فساد تدریجی
progressive assambly U نصب تدریجی
progressive burning U سوزش تدریجی
progressive burning U سوختن تدریجی خرج
instilment U ریزش و تلقین تدریجی
intergradation U محو سازی تدریجی
progressional U دارای پیشرفت تدریجی
processes U پیشرفت تدریجی ومداوم
process U پیشرفت تدریجی ومداوم
graduates U تغییر تدریجی کردن
evanescence U فقدان تدریجی ناپایداری
gradual U شیب تدریجی واهسته
graduating U تغییر تدریجی کردن
graduate U تغییر تدریجی کردن
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
evolution U تحول تکامل تدریجی
gas degeneration U فساد تدریجی گازی
progressive cookery U پخت تدریجی غذای یکان
evolutionism U اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen U محو شدن تدریجی احساس
lysis U سقوط وزوال تدریجی مرض
frequency drift U تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
lysate U محصول زوال وفساد تدریجی سلول
striptease U رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
winder U گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
escalation U افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
accrual U افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
lamb's tongue U [کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
scalogram U نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choked U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag U نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
piecemeal U تکه تکه بتدریج
light and heavy system U روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning U اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
data processing U پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
corrsion U فساد تدریجی فساد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com