Perdic | با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (39 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	bite off more than one can chew <idiom> U	با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	too many irons in the fire <idiom> U	بایک دست چند هندوانه بلند کردن
	wheen U	چندتا
	as many as U	هر چندتا....که
	many fold U	چندتا
	some U	چندتا
	multiple U	ضرب چندتا
	how many U	چند چندتا
	various U	چندتا چندین
	melon U	هندوانه
	watermelons U	هندوانه
	melons U	هندوانه
	watermelon U	هندوانه
	water melon U	هندوانه
	coloquintida U	هندوانه ابوجهل
	colocynth U	هندوانه ابو جهل
	to inflate any one with pride U	هندوانه زیربغل گذاشتن
	to have two strings to one bow U	با یک دست دو هندوانه برداشتن
	spread oneself too thin <idiom> U	با یک دست چند هندوانه برداشتن
	to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody U	هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
	to crawl to somebody U	هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
	No man can serve two masters. <proverb> U	با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
	clackvalve U	دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
	touts U	بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
	touting U	بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
	tout U	بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
	touted U	بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
	curry favor <idiom> U	هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
	dirndl U	نوعی دامن بلند با کمر بلند
	erecting U	بلند کردن
	erected U	بلند کردن
	elevate U	بلند کردن
	exalting U	بلند کردن
	lifts U	بلند کردن
	exalt U	بلند کردن
	erect U	بلند کردن
	lift U	بلند کردن
	exalts U	بلند کردن
	walk off with U	بلند کردن
	heists U	بلند کردن
	heist U	بلند کردن
	elevating U	بلند کردن
	erects U	بلند کردن
	elevates U	بلند کردن
	upraise U	بلند کردن
	to kick up U	با پا بلند کردن
	heaved U	بلند کردن
	heightened U	بلند کردن
	to throw up U	بلند کردن
	hoisted U	بلند کردن
	heightening U	بلند کردن
	heighten U	بلند کردن
	heave U	بلند کردن
	hoists U	بلند کردن
	lifted U	بلند کردن
	lifting U	بلند کردن
	throw up U	بلند کردن
	hoist U	بلند کردن
	heightens U	بلند کردن
	chairlift U	سردست بلند کردن
	craning U	وسیله بلند کردن
	soared U	بلند پروازی کردن
	steal U	بلند کردن چیزی
	cranes U	وسیله بلند کردن
	turn down <idiom> U	کم کردن صدای بلند
	steals U	بلند کردن چیزی
	soars U	بلند پروازی کردن
	lift fire U	بلند کردن اتش
	hoisted U	وسیله بلند کردن
	hydraulic lift U	بلند کردن اب به نیروی اب
	soar U	بلند پروازی کردن
	craned U	وسیله بلند کردن
	hoist U	وسیله بلند کردن
	chairlifts U	سردست بلند کردن
	hoists U	وسیله بلند کردن
	crane	وسیله بلند کردن
	hoisted U	بلند کردن وسایل سنگین
	to put forth U	بلند کردن نمایش دادن
	hoist U	بلند کردن وسایل سنگین
	bank U	کپه کردن بلند شدن
	pedestals U	بلند کردن ترفیع دادن
	banks U	کپه کردن بلند شدن
	sound off U	باصدای بلند صحبت کردن
	to make a dust U	گردو خاک بلند کردن
	hoists U	بلند کردن وسایل سنگین
	pedestal U	بلند کردن ترفیع دادن
	harangues U	باصدای بلند نطق کردن
	shoplifting U	بلند کردن جنس از مغازه
	harangue U	باصدای بلند نطق کردن
	raise a dust U	گرد و خاک بلند کردن
	harangued U	باصدای بلند نطق کردن
	haranguing U	باصدای بلند نطق کردن
	vociferate U	با صدای بلند ادا کردن
	ululate U	باصدای بلند ناله وزاری کردن
	to pick up women <idiom> U	دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
	crane	باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
	cranes U	باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
	lifting U	بلند کردن شریک رقص اززمین
	craning U	باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
	lifts U	بلند کردن شریک رقص اززمین
	craned U	باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
	long ball U	[شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
	lift U	بلند کردن شریک رقص اززمین
	lay hands one someone U	دست روی کسی بلند کردن
	lifted U	بلند کردن شریک رقص اززمین
	jab U	بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
	jabs U	بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
	To vacate a house. U	خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
	jabbing U	بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
	deal lift U	بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
	jabbed U	بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
	forklift U	ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
	toe raise U	تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
	collect U	وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
	collects U	وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
	collecting U	وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
	to blast something U	با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
	to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U	رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
	spike U	میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
	extending U	وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
	to call the roll U	حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
	poops U	قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
	extend U	وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
	poop U	قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
	extends U	وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
	to pick up somebody [to find sexual partners] U	بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
	levers U	اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
	lever U	اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
	foot pound	مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
	monofilament U	الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
	shaggy ugs U	فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
	clears U	دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
	clearest U	دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
	clearer U	دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
	clear U	دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
	It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U	این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
	pry U	بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
	pries U	بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
	pried U	بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
	sag U	یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
	sags U	یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
	sagged U	یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
	corn-effect U	ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
	leaders U	بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
	leader U	بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
	antilift device U	ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
	highest U	بلند
	skyscraper U	بلند
	skyscrapers U	بلند
	longer U	بلند
	taller U	قد بلند
	longed U	بلند
	willowy U	بلند
	towering U	بلند
	legged U	پا بلند
	pointer U	خط کش بلند
	longest U	بلند
	loud speaker U	بلند گو
	loftily U	بلند
	taller U	بلند
	tallest U	بلند
	pointers U	خط کش بلند
	eminent U	بلند
	soaring U	بلند
	longs U	بلند
	fortes U	بلند
	forte U	بلند
	tallest U	قد بلند
	highs U	بلند
	high U	بلند
	tall U	قد بلند
	loudly U	بلند
	aloud U	بلند
	grandiose U	بلند
	talll U	بلند
	amplifiers U	بلند گو
	amplifier U	بلند گو
	high (1 9 to 36) U	بلند
	eton collan U	بلند
	rumbustious U	بلند
	mouth filling U	بلند
	uplands U	بلند
	upland U	بلند
	tall U	بلند
	loudspeaker U	بلند گو
	high grown U	بلند قد
	talll U	قد بلند
	long U	بلند
	highfalutin U	بلند
	vociferous U	بلند
	megaphone U	بلند گو
	long- U	بلند
	megaphones U	بلند گو
	lengthwise U	بلند
	ascended U	بلند شدن
	aspirational [British E] <adj.> U	بلند پرواز
	boisterous laughter U	خنده بلند
	big-hearted U	نظر بلند
	belly laughs U	خندهی بلند
	Catholics U	بلند نظر
	levitates U	بلند شدن