English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
No man can serve two masters. <proverb> U با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
watermelon U هندوانه
water melon U هندوانه
melon U هندوانه
melons U هندوانه
watermelons U هندوانه
coloquintida U هندوانه ابوجهل
to have two strings to one bow U با یک دست دو هندوانه برداشتن
to inflate any one with pride U هندوانه زیربغل گذاشتن
colocynth U هندوانه ابو جهل
spread oneself too thin <idiom> U با یک دست چند هندوانه برداشتن
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
to crawl to somebody U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
bite off more than one can chew <idiom> U با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
too many irons in the fire <idiom> U بایک دست چند هندوانه بلند کردن
curry favor <idiom> U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
impression U برداشت
impressions U برداشت
draw off U برداشت
land surveying U برداشت
offtake U برداشت
removal U برداشت
acceptance U برداشت
takings U برداشت
acceptances U برداشت
impressionists U برداشت گرای
impressionist U برداشت گرای
withdrawal warrant U مجوز برداشت
removes U برداشت کردن
under ground survey U برداشت زیرزمینی
take off divisor U مقسم برداشت اب
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
impressionistic U برداشت گذار
impressionistic U برداشت گرایانه
remove U برداشت کردن
overdraft U اضافه برداشت
overdrafts U اضافه برداشت
approach U برداشت روش
approaches U برداشت روش
removing U برداشت کردن
stripping U برداشت لایه رو
removal of slag U برداشت سرباره
removal of phosphorus U برداشت فسفر
removal of cinder U برداشت تفاله
dual impression U برداشت دوگانه
first impression U برداشت نخستین
approached U برداشت روش
metal removal U برداشت براده
draw off U بده برداشت
withdraws U برداشت از حساب
make a copy of U سواد برداشت
removal of chips U برداشت براده
withdraw U برداشت از حساب
targetting U نقطه برداشت یا قرائت
handpick U برداشت محصول با دست
targeting U نقطه برداشت یا قرائت
targets U نقطه برداشت یا قرائت
cropper U برداشت کننده محصول
targetted U نقطه برداشت یا قرائت
targeted U نقطه برداشت یا قرائت
take off distributor U اب پخشکن مقسم برداشت اب
safe yield U بده قابل برداشت
the timber warped U تیر تاب برداشت
target U نقطه برداشت یا قرائت
net U برداشت خالص کردن
nets U برداشت خالص کردن
nett U برداشت خالص کردن
overdraw U اضافه برداشت کردن
. She dropped her demands (claim). U دست از تقاضاهای خود برداشت
overdraft U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
overdrafts U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
forbore U دست برداشت امتناع کرد
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
agronomy U علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com