English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
complicated U با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
complex U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
end U در انتها یا پس از چندین مشکل
ends U در انتها یا پس از چندین مشکل
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
communication U پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
iteration U تکرار یک برنامه برای حل مشکل
difficult terrain U زمین مشکل برای عبور
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conferences U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
tide (someone) over <idiom> U کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
A problem is a chance for you to do your best. U مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
straw that breaks the camel's back <idiom> U مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
ATC U مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
post implementation review U ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
misapprehends U بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehending U بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehend U بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehended U بد فهمیدن نادرست فهمیدن
blind carbon copy U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
Cambridge ring U استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
alerted U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alert U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
multivalent U دارای چندین قدر چندین بنیانی
polygenetic U دارای چندین نیا یا چندین تخم
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
Advanced Technology Attachment U خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
AT Attachment U خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
arrays U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
multiple U معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
ambiguous U نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
extend U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extending U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extends U در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
message U نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
messages U نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
to make out U فهمیدن
twing U فهمیدن
to catch on U فهمیدن
comprehend U فهمیدن
inducts U فهمیدن
comprehended U فهمیدن
inducting U فهمیدن
inducted U فهمیدن
gripe U فهمیدن
comprehends U فهمیدن
comprehending U فهمیدن
skill U فهمیدن
see U فهمیدن
sees U فهمیدن
misconceive U بد فهمیدن
catch U فهمیدن
induct U فهمیدن
catch on <idiom> U فهمیدن
tells U فهمیدن
to get on to U فهمیدن
grasps U فهمیدن
grasped U فهمیدن
grasp U فهمیدن
make out <idiom> U فهمیدن
to have a gust of U فهمیدن
have in mind <idiom> U فهمیدن
tell U فهمیدن
understand U فهمیدن
understands U فهمیدن
telling-off U فهمیدن
twig U : فهمیدن
twigs U : فهمیدن
malentendu U اشتباه فهمیدن
find out <idiom> U فهمیدن ،یادگرفتن
put across <idiom> کاملا فهمیدن
get it through one's head <idiom> U فهمیدن ،باورداشتن
savvey U فهم فهمیدن
savvier U فهم فهمیدن
savviest U فهم فهمیدن
savvy U فهم فهمیدن
misconstrued U در فهمیدن مقصود
misconstrues U در فهمیدن مقصود
misconstruing U در فهمیدن مقصود
misconstrue U در فهمیدن مقصود
CD U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
getting U تهیه کردن فهمیدن
followed U تعقیب کردن فهمیدن
follows U تعقیب کردن فهمیدن
savor U فهمیدن دوست داشتن
follow U تعقیب کردن فهمیدن
savours U فهمیدن دوست داشتن
get the message <idiom> U به واضحی فهمیدن مفهوم
get U تهیه کردن فهمیدن
gets U تهیه کردن فهمیدن
savour U فهمیدن دوست داشتن
savoured U فهمیدن دوست داشتن
wise up to <idiom> U بالاخره فهمیدن واقعیت
intending U خیال داشتن فهمیدن
intend U خیال داشتن فهمیدن
savouring U فهمیدن دوست داشتن
compass U محدود کردن فهمیدن
learn U خبر گرفتن فهمیدن
comprehending U فهمیدن فرا گرفتن
get to the bottom of <idiom> U دلیل اصلی را فهمیدن
realizes U درک کردن فهمیدن
comprehend U فهمیدن فرا گرفتن
comprehended U فهمیدن فرا گرفتن
learns U خبر گرفتن فهمیدن
intends U خیال داشتن فهمیدن
realises U درک کردن فهمیدن
to fish out U بیرون اوردن فهمیدن
realised U درک کردن فهمیدن
realized U درک کردن فهمیدن
to find out U ملتفت شدن فهمیدن
realising U درک کردن فهمیدن
realize U درک کردن فهمیدن
realizing U درک کردن فهمیدن
comprehends U فهمیدن فرا گرفتن
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
to talk the same language <idiom> U همدیگر را فهمیدن [اصطلاح مجازی]
misconsture U بد تفسیر کردن دیر فهمیدن
To sound someone out . To feel someones pulse . U مزه دهان کسی را فهمیدن
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
(can't) make head nor tail of something <idiom> U فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
masters U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
mastered U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
get through to <idiom> U باعث فهمیدن کسی شود
to get the run of a metre U وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
get the goods on someone <idiom> U فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
get wise to something/somebody <idiom> U درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
to be on the same page <idiom> U همدیگر را فهمیدن [اصطلاح مجازی]
to get a general idea of something U فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
take a stand on something <idiom> U فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
reads U 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
read U 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
problems U مشکل
uphill U مشکل
jigsaws U مشکل
jigsaw U مشکل
quandary U مشکل
scarc ely U مشکل
quandaries U مشکل
problem U مشکل
difficult U مشکل
fastidiousness U مشکل پسندی
have a time <idiom> U به مشکل بر خوردن
open sesame U مشکل گشا
bisexual U خنثی مشکل
floorer U سوال مشکل
head above water <idiom> U آشکاری مشکل
hard to please U مشکل پسند
bisexuals U خنثی مشکل
What's the problem? U مشکل کجاست؟
finically U مشکل پسندانه
hardest U مشکل شدید
hard U مشکل شدید
finicality U مشکل پسندی
off the hook <idiom> U دورشدن از مشکل
feeding problem U مشکل تغذیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com