English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuous time U با پیوستگی زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
affinity U پیوستگی
continuity U پیوستگی
concrescence U پیوستگی
consolidation U به هم پیوستگی
incontinuity U نا پیوستگی
steadviness U پیوستگی
conjugation U پیوستگی
coherence U به هم پیوستگی
symphysis U پیوستگی
steadiness U پیوستگی
alliances U پیوستگی
alliance U پیوستگی
joinder U پیوستگی
incessancy U پیوستگی
affinities U پیوستگی
coalition U پیوستگی
cohesion U پیوستگی
attachment U پیوستگی
cohesion U به هم پیوستگی
affiliation U پیوستگی
affiliations U پیوستگی
concomitance U پیوستگی
cohesiveness U به هم پیوستگی
conjunction U پیوستگی
coalitions U پیوستگی
unity U پیوستگی
associations U پیوستگی
association U پیوستگی
conjunctions U پیوستگی
coalescence U به هم پیوستگی
union U پیوستگی
interconnection U به هم پیوستگی
unions U پیوستگی
accretion U بهم پیوستگی
contiguous U پیوستگی دوام
zygosis U ترکیب پیوستگی
coneatenation U بهم پیوستگی
syndesis U بهم پیوستگی
connexions U پیوستگی اتصال
connection U پیوستگی اتصال
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
continuity equation U رابط پیوستگی
continuity theory U نظریه پیوستگی
continuity of flow U پیوستگی جریان
bond U پیوستگی ضمانت
linkage U بهم پیوستگی
linkage U به هم پیوستگی پیوندی
linkages U بهم پیوستگی
linkages U به هم پیوستگی پیوندی
continuity equation U معادله پیوستگی
juncture U پیوستگی مفصل
magnetic linkage U پیوستگی مغناطیسی
incorporation U پیوستگی تلفیق
inosculation U بهم پیوستگی
bond stress U تنش پیوستگی
interosculation U بهم پیوستگی
solidarity U بهم پیوستگی [اتحاد]
discontinuities U عدم پیوستگی انفصال
clanship U پیوستگی بخانواده خود
continuity of a function U پیوستگی تابعی [ریاضی]
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
discontinuity U عدم پیوستگی انفصال
adhesion U کشش سطحی پیوستگی
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
reunion U بهم پیوستگی تجدید دیدار
reunions U بهم پیوستگی تجدید دیدار
placentation U پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
clannish U دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
fusionist U هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
adherence to party U هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
juncture U بحران موقعیت ویژه بهم پیوستگی اتصال
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
pretensioning U پیش تنیدگی ناشی از پیوستگی بتن با میل- گردهائی که قبل از بتن ریزی تحت کشش قرار نگرفته اند
contemporaneousness U هم زمانی
time limit U حد زمانی
onetime U یک زمانی
temporal U زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
time limits U حد زمانی
eternity U بی زمانی
eternities U بی زمانی
time sense U حس زمانی
monomial U یک زمانی
sometime U یک زمانی
synchronization U هم زمانی
synchrony U هم زمانی
simultaneeity U هم زمانی
timeline U خط زمانی
whilom U یک زمانی
lapses U فاصله زمانی
lapsing U فاصله زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
lapse U فاصله زمانی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
time lag U تاخیر زمانی
time U زمانی موقعی
in a short time U در اندک زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
time scales U مقیاس زمانی
time limits U محدودیت زمانی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
lags U تاخیر زمانی
lagged U تاخیر زمانی
lag U تاخیر زمانی
flashback U وقفه زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
timeline U تسلسل زمانی
time scale U مقیاس زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
time limits U محدوده زمانی
time limit U محدودیت زمانی
time limit U محدوده زمانی
time pressure U فشار زمانی
pressure of time U فشار زمانی
temporal U جسمانی زمانی
no longer U نه دیگر [زمانی]
time slice U برش زمانی
time path U مسیر زمانی
timetables U برنامه زمانی
time interval U فاصله زمانی
time horizon U افق زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
vintage model U الگوی زمانی
time flutter U اختلال زمانی
timetabled U برنامه زمانی
time fire U تیر زمانی
time estimation U براورد زمانی
time error U خطای زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
timetable U برنامه زمانی
time division multiplex U تسهیم زمانی
time preference U ترجیح زمانی
time preference U رجحان زمانی
time study U بررسی زمانی
time table U جدول زمانی
time yield U تسلیم زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
time series U سریهای زمانی
time score U نمره زمانی
time schedule U برنامه زمانی
timetabling U برنامه زمانی
time quantum U ذره زمانی
time priority U تقدم زمانی
time priority U اولویت زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
timer switch U کلید زمانی
timetrend U روند زمانی
unit of time U واحد زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
times U زمانی موقعی
temporal maze U ماز زمانی
time jitter U اختلال زمانی
interval U فاصله زمانی
time frame U چارچوب زمانی
time frames U چارچوب زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
time lags U تاخیر زمانی
timed U زمانی موقعی
time lag U فاصله زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
time bar U محدودیت زمانی
time lags U فاصله زمانی
schedule U برنامه زمانی
scheduled U برنامه زمانی
schedules U برنامه زمانی
temporal sign U علامت زمانی
time base U مبدا زمانی
time constant U ثابت زمانی
age hardening U سخت گردانی زمانی
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
chronologic U دارای ربط زمانی
time lag U فاصله زمانی مرده
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
time lags U فاصله زمانی مرده
monsoon U باد وباران زمانی
monsoons U باد وباران زمانی
chronological U دارای ربط زمانی
timing U برنامه ریزی زمانی
tdm U تسهیم زمانی ultiplexing
chronological U ترتیب زمانی وقوع
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
time division multiplexing U انتقال چندتایی زمانی
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
time sampling U نمونه گیری زمانی
time series analysis U تحلیل سریهای زمانی
time series data U امار سریهای زمانی
time slicing U تقسیم بندی زمانی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com