Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
they mingle their tears
U
با هم گریه می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Laugh and the world laghs with you, weep and you w.
<proverb>
U
بخندى ,دنیا با تو مى خندد گریه کنى باید بتنهایى گریه گنى.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone.
<proverb>
U
بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
weeping succeeds laughter
U
گریه پس ازخنده می اید از پی خنده گریه است
sobs
U
گریه گریه کردن
sobbed
U
گریه گریه کردن
sobbing
U
گریه گریه کردن
sob
U
گریه گریه کردن
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
bawls
U
گریه
bawling
U
گریه
bawl
U
گریه
tears
U
گریه
tear
U
گریه
bawled
U
گریه
greet
U
گریه
greeted
U
گریه
greets
U
گریه
weeping
U
گریه
sobbing
U
بغض گریه
to pipe one's eye
U
گریه کردن
slobbering
U
گریه بچگانه
slobbered
U
گریه بچگانه
sobs
U
بغض گریه
slobber
U
گریه بچگانه
slobbers
U
گریه بچگانه
cries
U
گریه کردن
cries
U
فریاد گریه
tear jerking
U
گریه اور
sob
U
بغض گریه
To begin to weep . to burst into tears .
U
گریه افتا دن
cry
U
فریاد گریه
bemoans
U
گریه کردن
bemoaning
U
گریه کردن
bemoaned
U
گریه کردن
bemoan
U
گریه کردن
cry
U
گریه کردن
tearjerker
U
گریه اور
sobbed
U
بغض گریه
f. tears
U
گریه زورکی
crybabies
U
زود گریه کن
giving
U
گریه کردن
tear-jerker
U
گریه انگیز
tear-jerkers
U
گریه انگیز
give
U
گریه کردن
weeper
U
گریه کننده
gives
U
گریه کردن
weeping
U
گریه کننده
musk cat
U
گریه زیاد
weep
U
گریه کردن
crybaby
U
زود گریه کن
weeps
U
گریه کردن
sob stories
U
داستان گریه اور
sob story
U
داستان گریه اور
boohoo
U
هقهق گریه کردن
To weep and wail .
U
گریه وزاری کردن
boohooed
U
هقهق گریه کردن
crying is useless
U
گریه سودی ندارد
boohoos
U
هقهق گریه کردن
to play the woman
U
گریه کردن ترسیدن
to gulp down ones tears
U
گریه رادرگلوحبس کردن
boohooing
U
هقهق گریه کردن
he wept involuntarily
U
بی اختیار گریه کرد
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
mourns
U
ماتم گرفتن گریه کردن
mourned
U
ماتم گرفتن گریه کردن
To burst into tears (laughter).
U
زیر گریه ( خنده ) زدن
mourn
U
ماتم گرفتن گریه کردن
sob
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
She looks pathetic in that dress .
U
این لباس به تنش گریه می کند
sobs
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
She wept herself to sleep .
U
آنقدر گریه کرد تا خوابش برد
sobbing
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobbed
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
to turn on the waters
U
یکدفعه شروع به گریه کردن
[اصطلاح روزمره]
It is no use crying over spilt milk .
<proverb>
U
بعد از ریختن شیر ,گریه فایده ندارد.
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
whimpered
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimper
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimpering
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimpers
U
نالیدن زار زار گریه کردن
PRI
U
پشتیبانی کنند
he warned them to obey
U
اطاعت کنند
he is well spoken of
U
از او تعریف می کنند
they dispute about nothing
U
درسرهیچ نزاع می کنند
i hear him complain
U
میشنوم که شکایت می کنند
they make much noise
U
زیاد شلوق می کنند
compatible
U
با هم درست کار می کنند
My feet hurt.
U
پاهایم درد می کنند.
they make much noise
U
خیلی صدا می کنند
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
charnel house
U
مردگان راتوده می کنند
the trumpets blows
U
شیپورها صدا می کنند
Murray code
U
- بیت استفاده می کنند
daisy chain
U
سومین را و... فراخوانی می کنند
watch pocket
U
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
They act after their kind.
جنس خود رفتار می کنند.
screen coordinator
U
هماهنگ کنند پوشش دریایی
the iron interest
U
کسانی که در اهن کار می کنند
they went to r. themselves
U
رفتند که نامه نویسی کنند
knife board
U
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
fire support coordinator
U
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
fillister
U
رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
Those who agree,raise their hands.
U
موافقین دستهایشان رابلند کنند
saw doctor
U
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
mud sill
U
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
tandem
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
mountain dew
U
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
oleomargarine
U
کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
nogging
U
اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
mouse
U
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouses
U
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
oast
U
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
the police are on his track
U
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
pontoons
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoon
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
musette
U
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
mealing table
U
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
combatable
U
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
The story goes that …
U
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
They fight like cat and dog .
U
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
collaret
U
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
fleas i. doges and cats
U
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
She is the talk of the town .
U
همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
Providence watches over him.
U
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
tightrope
U
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
ccd
U
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
combination
U
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
numerical
U
داده ذخیره شده کار می کنند
tightropes
U
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
Birds of a feather flock together .
<proverb>
U
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
meat safe
U
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
koumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
company grade
U
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
human machine interface
U
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
corporal oath
U
سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
kirmess
U
جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
kago
U
تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
priestcraft
U
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
departmental LAN
U
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
mutton chop
U
دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
processes
U
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
pulper
U
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
pentarch
U
یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
functional
U
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
database
U
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
huck aback
U
حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
qualifying shares
U
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
Refugees believe Germany is a land of milk and honey.
U
پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
message
U
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
messages
U
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
oatcake
U
کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
The squirrels are storing up nuts for the winter.
U
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
process
U
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
databases
U
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
carriages
U
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
These trees deprive the house of light .
U
این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
generation
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
The surely clean you out in this nightclub .
U
دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
live lining
U
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
carriage
U
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
generations
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
rissoles
U
کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
rissole
U
کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
boat people
U
پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
column
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
In a quarrel they do not distribute sweetmeat.
<proverb>
U
توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
lachryma christi
U
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
Can you get it repaired?
U
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
This car is assembled in Iran.
U
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
columns
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
manil hemp
U
کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
time
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
backplane
U
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
picalilli
U
ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
mail application programming interface
U
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
command sponsored dependent
U
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
jacamar
U
پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
in house training
U
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
gates
U
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
guild hall
U
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
accross the slope system
U
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com