English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appointments U قرار ملاقات وعده ملاقات
appointment U قرار ملاقات وعده ملاقات
date [appointment] U قرار ملاقات
trysts U قرار ملاقات
appointment U قرار ملاقات
appointed day U قرار ملاقات
tryst U قرار ملاقات
rendezvous U قرار ملاقات گذاشتن
tryst U قرار ملاقات گذاشتن
assignations U قرار ملاقات واگذاری
appointments U قرار های ملاقات
trysts U قرار ملاقات گذاشتن
appointed days U قرار های ملاقات
schedule an appointment U قرار ملاقات گذاشتن
make an appointment قرار ملاقات گذاشتن
assignation U قرار ملاقات واگذاری
dates [appointments] U قرار های ملاقات
miss an appointment U از دست دادن قرار ملاقات
keep an appointment U قبول کردن قرار ملاقات
fix someone up with someone <idiom> U واسطه برای قرار ملاقات دونفر
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
blind date U قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind dates U قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
calendar program U ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
calendar program U ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
visited U ملاقات
visits U ملاقات
visit U ملاقات
visiting U ملاقات
linkup U ملاقات
official meeting U ملاقات رسمی
caller U ملاقات کننده
appointment U وعده ملاقات
appointments U وعده ملاقات
meetings U ملاقات اجتماع
callers U ملاقات کننده
meeting U ملاقات اجتماع
meeting U ملاقات میتینگ
concourses U محل ملاقات
meetings U ملاقات میتینگ
stop by <idiom> U ملاقات کردن
revisit U ملاقات مجدد
date [appointment] U وعده ملاقات
appointed day U وعده ملاقات
resorts U ملاقات مکرر
audience U ملاقات رسمی
audiences U ملاقات رسمی
conjuncture U ملاقات تصادفی
revisiting U ملاقات مجدد
visiting hours ساعات ملاقات
revisited U ملاقات مجدد
gang up U ملاقات کردن
concourse U محل ملاقات
resort U ملاقات مکرر
revisits U ملاقات مجدد
resorted U ملاقات مکرر
meeter U ملاقات کننده
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
appointments U وعده های ملاقات
revisits U دوباره ملاقات کردن
visitant U ملاقات کننده مهاجر
revisit U دوباره ملاقات کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
redezvous U رانده وو محل ملاقات
revisiting U دوباره ملاقات کردن
dates [appointments] U وعده های ملاقات
obtain an appointment U وقت ملاقات گرفتن
appointed days U وعده های ملاقات
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
meet U معرفی شدن به ملاقات کردن
meets U معرفی شدن به ملاقات کردن
redezvous U وعده ملاقات اجتماع مجدد
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
to arrive in good time U خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
It was a mere accident that we met. U ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
lose touch with <idiom> U از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
off balance <idiom> U فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
conference U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
i wish to stay here U میل دارم ...
I have a headache. U من سر درد دارم.
I agree. U قبول دارم.
it is in my recollection U یاد دارم
close the door please U خواهش دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I need my e U من دوست دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
i maintain U عقیده دارم که ...
own a house U خانهای دارم
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
I dont mean to intrude . U قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
sidekicks U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekick U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
agendas U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
agenda U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com