English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spew U با فشار خارج کردن
spewed U با فشار خارج کردن
spewing U با فشار خارج کردن
spews U با فشار خارج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure from outside U فشار از بیرون [خارج]
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
bring out U خارج کردن
derail U از خط خارج کردن
unship U خارج کردن
ejects U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
discharges U خارج کردن
eject U خارج کردن
discharge U خارج کردن
ejected U خارج کردن
phase out U خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
extraction U خارج کردن
expulse U خارج کردن
to rule out U خارج کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
defecate U خارج کردن مدفوع
disarm U از ضامن خارج کردن
decivilize U از تمدن خارج کردن
disseise U ازتصرف خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
exfiltration U خارج کردن از میدان
lay on the table U از دستور خارج کردن
defecating U خارج کردن مدفوع
defecates U خارج کردن مدفوع
disarmed U از ضامن خارج کردن
expectorate U ازشش خارج کردن
tabling U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
table U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
ablate U بریدن و خارج کردن
write-offs U از دفتر خارج کردن
to expel [from] U بزور خارج کردن [از]
phase out U به ترتیب خارج کردن
write-off U از دفتر خارج کردن
swap out U مبادله کردن به خارج
write off U از دفتر خارج کردن
defecated U خارج کردن مدفوع
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
evacuating U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuate U اخراج خارج کردن یا شدن
emitted U بیرون دادن خارج کردن
bail U عمل خارج کردن اب قایق
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
evacuated U اخراج خارج کردن یا شدن
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
evacuates U اخراج خارج کردن یا شدن
reeks U بخار ازدهان خارج کردن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
emancipates U از زیر سلطه خارج کردن
emancipated U از زیر سلطه خارج کردن
emitting U بیرون دادن خارج کردن
emancipate U از زیر سلطه خارج کردن
emit U بیرون دادن خارج کردن
emits U بیرون دادن خارج کردن
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
emancipating U از زیر سلطه خارج کردن
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
reek U بخار ازدهان خارج کردن
reeked U بخار ازدهان خارج کردن
reeking U بخار ازدهان خارج کردن
forcing U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
force U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
to play in or out U با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
emits U بیرون دادن از خود خارج کردن
emitted U بیرون دادن از خود خارج کردن
emit U بیرون دادن از خود خارج کردن
emitting U بیرون دادن از خود خارج کردن
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
stripping crane U جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
evict U خارج کردن خلع ید کردن
evicts U خارج کردن خلع ید کردن
evicting U خارج کردن خلع ید کردن
evicted U خارج کردن خلع ید کردن
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
take a strain U وارد کردن فشار به طناب
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
hydromatic U کار کردن با فشار روغن هیدروماتیک
ingrate U تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
kill spring U فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
deforest U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
To try to strangle someone . U گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
labels U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
labelled U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
boost pressure U فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
texts U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
demonetization U خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
tilting mixer U نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
reversion U هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
cryptographic U تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
out of tune U خارج
off side U خارج از خط
off U خارج از
out of U خارج از
out-of- U خارج از
out U خارج
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
outsides U در خارج
out- U خارج
outside U خارج
forth of U خارج از
non combatant U خارج از صف
outside U در خارج
aroint U خارج شو
externally U از خارج
outsides U خارج
outed U خارج
external U خارج
outside [of] <adv.> U خارج [از]
non-combatants U خارج از صف
non-combatant U خارج از صف
per U خارج از
out [of] <adv.> U خارج [از]
externals U خارج
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com