English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pizzicato U با ضرب نوک انگشت یاناخن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unguis U ناخنک ناخن پریان میخ یاناخن
mittens U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
fingerprinted U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
dactyl U انگشت
monodactylous U تک انگشت
digits U انگشت
fingers U انگشت
finger U انگشت
digit U انگشت
adactylous U بی انگشت
finger mark U اثر انگشت
finger print U اثر انگشت
index fingers U انگشت نشان
cinqfoil U پنج انگشت
gazing stock U انگشت نما
knuckles U بند انگشت
knuckle U بند انگشت
marplot U انگشت به شیر زن
index finger U انگشت نشان
finger painting U نقاشی با انگشت
egregious U انگشت نما
cinquefoil U پنج انگشت
agnail U میخچهء پا یا انگشت پا
dactylagraphy U انگشت نگاری
dactylitis U اماس انگشت
dactyloscopy U انگشت نگاری
digitate U انگشت دار
notoriety U انگشت نمایی
digitiform U انگشت مانند
five finger U پنج انگشت
medius U انگشت میان
medius U انگشت وسطی
the middle finger U انگشت میانه
the ring finger U انگشت حلقه
to become a byword U انگشت نماشدن
little fingers U انگشت کوچک
the little finger U انگشت کهین
syndacty U چسبیده انگشت
middle finger U انگشت میان
phalange U بند انگشت
pinkie U انگشت کوچک
pinky U انگشت کوچک
pollex U انگشت شست
potentilla U پنج انگشت
rule of thumb U حساب انگشت
sawison keut U نوک دو انگشت
soleprint U انگشت نگاری از پا
soon koot U نوک انگشت
fingertip U نوک انگشت
the first or index finger U انگشت نشان
fingertips U نوک انگشت
forefingers U انگشت شهادت
conspicuous U انگشت نما
forefingers U انگشت نشان
forefinger U انگشت شهادت
forefinger U انگشت نشان
the first or index finger U انگشت شهادت
fingering U استفاده از انگشت
fingerprinted U اثر انگشت
fingerprinting U اثر انگشت
fingerprints U اثر انگشت
fingerprint U اثر انگشت
finger U انگشت زدن
ring finger U انگشت انگشتر
ring fingers U انگشت انگشتر
toenails U ناخن انگشت پا
toenail U ناخن انگشت پا
fingered U انگشت مانند
fingered U انگشت دار
fingers U انگشت زدن
polydactyl U چند انگشتی پر انگشت
to run over U تند انگشت گذاشتن
finger tapping U ضربه زنی با انگشت
pinkie U انگشت کوچک دست
ring fingers U انگشت چهارم دست چپ
the little finger U انگشت کوچک کلنج
tap the door with your fingers U انگشت بزنید بدر
To finger something. U به چیزی انگشت زدن
ring finger U انگشت چهارم دست چپ
To take fingerprints. U انگشت نگاری کردن
nose-picking U انگشت کردن در بینی
little finger U انگشت کوچک دست
proverbialize U انگشت نما کردن
phalange U استخوان انگشت یاپنجه
indexes U نمودار انگشت سبابه
flagrant U انگشت نما رسوا
finger play U استفاده از انگشت درشمشیربازی
finger mark U با انگشت چرک کردن
notoriously U بطور انگشت نما
finger glass U فرف انگشت شوئی
index U نمودار انگشت سبابه
indexed U نمودار انگشت سبابه
finger print department U اداره انگشت نگاری
his hand want's two fingers U دستش دو انگشت ندارد
finger thumb opposition U تقابل شست و انگشت
phalanges U استخوان انگشت گروه
lumbrical U ماهیچه انگشت یا پنجه
knucklebone U استخوان بند انگشت
hitsu shiubi U مفصل انگشت وسط
pettitoes U چیز بی ارزش انگشت پا
his hand lack one finger U دستش یک انگشت ندارد
a man's best friends are his ten fingers <proverb> U کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
poke U فشار با نوک انگشت حرکت
poked U فشار با نوک انگشت حرکت
pokes U فشار با نوک انگشت حرکت
toe U با انگشت پا زدن یاراه رفتن
poking U فشار با نوک انگشت حرکت
jam U گرفتن شکاف کوه با انگشت
toes U با انگشت پا زدن یاراه رفتن
agnus castus U پنج انگشت فلفل بری
phalangeal U وابسته به استخوان انگشت یاپنجه
jammed U گرفتن شکاف کوه با انگشت
lumbrical U ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
jams U گرفتن شکاف کوه با انگشت
finger U باندازه یک انگشت میله برامدگی
to make an e. of oneself U خود را انگشت نما کردن
fingers U باندازه یک انگشت میله برامدگی
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
twos U دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
toe U انگشت پای مهره داران جای پا
two U دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
to poke somebody U کسی را با نوک انگشت فشار دادن
toes U انگشت پای مهره داران جای پا
To be flabbergasted (bewildered). U انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
to prod somebody U کسی را با نوک انگشت فشار دادن
to gouge out a persons eye U چشم کسیرابا انگشت بیرون اوردن
To be conspicuous. U انگشت نما بودن ( مشخص یا سر شناس )
syndactyl U دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
percuss U بازدن انگشت یا الت دیگری چیزی را ازمودن
hang ten U سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
ageum son U قسمت بین شصت و انگشت بیرونی دست
to cross self U با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
to queer the pitch for any one U نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
moulage U انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
parmakli U لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
dump U رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com