Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to rifle the ball into the goal
U
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drop goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop a goal
U
ضربه زدن بر فراز دروازه
goal kick
U
ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
tee off
U
ضربه محکم
kill shot
U
ضربه محکم
belted
U
ضربه محکم
belts
U
ضربه محکم
belt
U
ضربه محکم
This is a very solid car.
U
این اتوموبیل خیلی محکم است
grosgrain
U
پارچه ابریشمی خیلی محکم وکلفت
cream
U
ضربه محکم به توپ
knap
U
: ضربه محکم وناگهانی
lace
U
ضربه محکم به توپ
creams
U
ضربه محکم به توپ
laces
U
ضربه محکم به توپ
creaming
U
ضربه محکم به توپ
creamed
U
ضربه محکم به توپ
smacks
U
ضربه محکم در هنگام ابشار
smacked
U
ضربه محکم در هنگام ابشار
smack
U
ضربه محکم در هنگام ابشار
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
clears
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
tap
U
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
swings
U
ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
swing
U
ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
tapping
U
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapped
U
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
put away
U
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
choppers
U
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
chopper
U
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
slap shot
U
ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
brace
U
بابست محکم کردن محکم بستن
braced
U
بابست محکم کردن محکم بستن
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
punts
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punt
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
U
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
U
نجات دروازه با پای دروازه بان
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
goal judge
U
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
punch the ball
U
مشت کردن دروازه بان
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
element
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
inverter
U
دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
dog down
U
بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
peg
U
میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs
U
میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
fastens
U
محکم کردن
clamp
U
محکم کردن
to make fast
U
محکم کردن
tightening
U
محکم کردن
fasten
U
محکم کردن
spokes
U
محکم کردن
stake
U
محکم کردن
tightened
U
محکم کردن
fastened
U
محکم کردن
tightens
U
محکم کردن
braced
U
محکم کردن
make tight
U
محکم کردن
tighten
U
محکم کردن
brace
U
محکم کردن
spoke
U
محکم کردن
to make good
U
محکم کردن
clamps
U
محکم کردن
strengthens
U
محکم کردن
strengthened
U
محکم کردن
clinch
U
محکم کردن
strengthen
U
محکم کردن
mount
U
محکم کردن
clinched
U
محکم کردن
clinches
U
محکم کردن
clinching
U
محکم کردن
reinforce
U
محکم کردن
reinforces
U
محکم کردن
houses
U
محکم کردن
housed
U
محکم کردن
mounts
U
محکم کردن
rigidify
U
محکم کردن
clamping
U
محکم کردن
rivets
U
محکم کردن
set taut
U
محکم کردن
riveting
U
محکم کردن
staked
U
محکم کردن
stakes
U
محکم کردن
chock
U
محکم کردن
riveted
U
محکم کردن
rivet
U
محکم کردن
clamped
U
محکم کردن
take up
<idiom>
U
محکم کردن
consolidating
U
محکم کردن
consolidates
U
محکم کردن
consolidate
U
محکم کردن
crimping
U
محکم کردن
house
U
محکم کردن
solidifies
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
riveted
U
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
gad
U
با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
solidify
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidifying
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
rivet
U
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
rivets
U
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
riveting
U
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
solidified
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
mortice
U
باکام محکم کردن
hang up
<idiom>
U
حفاظ ،محکم کردن
pinning
U
باسنجاق محکم کردن
pinned
U
باسنجاق محکم کردن
mortise
U
باکام محکم کردن
o peg down
U
با میخ محکم کردن
pin
U
باسنجاق محکم کردن
to fast off
U
باگره محکم کردن
crimping
U
باپیچاندن محکم کردن
gib
U
باقلاب محکم کردن
tighten
U
محکم کردن فشردن
girt
U
با تنگ محکم کردن
tightening
U
محکم کردن فشردن
tightens
U
محکم کردن فشردن
To make assurance doubly sure . To leave nothing to chance. To take every precaution .
U
محکم کاری کردن
steel
U
مانندفولاد محکم کردن
steeled
U
مانندفولاد محکم کردن
tightened
U
محکم کردن فشردن
steels
U
مانندفولاد محکم کردن
steeling
U
مانندفولاد محکم کردن
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
hugs
U
بغل کردن محکم گرفتن
planish
U
با چکش محکم وصاف کردن
tee off
U
اغاز کردن محکم زدن
poles
U
با تیر یا دیرک محکم کردن
hugged
U
بغل کردن محکم گرفتن
hugging
U
بغل کردن محکم گرفتن
bands
U
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
to tighten
U
محکم کردن
[با میخ و چکش]
wedge
U
[محکم کردن اتصالان با گوه]
band
U
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
pole
U
با تیر یا دیرک محکم کردن
cleat
U
باگوه و گیره محکم کردن
hug
U
بغل کردن محکم گرفتن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
buttoned
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoning
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
gib
U
باپشت بند ومیخ یا گوه محکم کردن
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
fixes
U
نصب کردن محکم کردن
reinforces
U
مستحکم کردن محکم کردن
fix
U
نصب کردن محکم کردن
gird
U
اماده کردن محکم کردن
cadging
U
محکم کردن باربری کردن
cadges
U
محکم کردن باربری کردن
cadged
U
محکم کردن باربری کردن
cadge
U
محکم کردن باربری کردن
reinforce
U
مستحکم کردن محکم کردن
fixate
U
محکم کردن متمرکز کردن
staple
U
سوزن
[حرف ]
یو شکل
[برای محکم کردن سیمی به دیوار]
slather
U
خیلی پخش کردن
goalposts
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
live high off the hog
<idiom>
U
خیلی تجملاتی زندگی کردن
to keep somebody on a short leash
U
آزادی کسی را خیلی کم کردن
overawed
U
خیلی وحشت زده کردن
overawes
U
خیلی وحشت زده کردن
overawing
U
خیلی وحشت زده کردن
make one's blood boil
<idiom>
U
کسی را خیلی عصبانی کردن
overawe
U
خیلی وحشت زده کردن
to make somebody's blood boil
<idiom>
U
کسی را خیلی خشمگین کردن
miniaturization
U
خیلی کوچک کردن چیزی
work one's fingers to the bone
<idiom>
U
خیلی سخت کار کردن
to lay low
U
خیلی ضعیف کردن
[بیماری]
slashed
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com