Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intriguingly
U
با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
courtship
U
عشقبازی
love-making
U
عشقبازی
love making
U
عشقبازی
affair
U
عشقبازی
suitor
U
عشقبازی کردن
suitors
U
عشقبازی کردن
to go sweethearting
U
عشقبازی کردن
gallivant
U
عشقبازی کردن
affairs
U
کاروبار عشقبازی
wooing
U
عشقبازی خواستگاری
to feel women up
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
to make a grab at women
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
to grope women
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
clandestinely
U
نهانی
on the sly
U
نهانی
covertly
U
نهانی
occult
U
نهانی
subterranean
U
نهانی
backstair
U
نهانی
backstairs
U
نهانی
privily
U
نهانی
suberranean
U
نهانی
necessary house
U
نهانی
subterraneous
U
نهانی
on the quiet
U
نهانی
in concealment
U
نهانی
jackes
U
نهانی
by stealth
U
نهانی
undercover
U
نهانی
surreptitiously
U
نهانی
underhand
U
نهانی
last
U
نهانی
lasted
U
نهانی
secret
U
نهانی
secrets
U
نهانی
surreptitious
U
نهانی
lasts
U
نهانی
kabbala
U
رازیاعلم نهانی
spy into
U
نهانی دیدن
tip off
U
اطلاع نهانی
potential
U
نهانی پنهانی
tip-off
U
اطلاع نهانی
tip-offs
U
اطلاع نهانی
furtive
U
پنهان نهانی
irreptitious
U
نهانی داخل شده
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
f.marriage
U
عروس نهانی یازیرجلی
deep laid
U
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
potential energy
U
انرژی نهانی نیروی ذخیره
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
fully
U
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
gnostic
U
دارای اسرار روحانی نهانی
pervertible
U
ازراه در رو
under the rose
U
نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
paraphrastically
U
ازراه تفسیر
foully
U
ازراه خیانت
gymnastically
U
ازراه ورزش
inquiringly
U
ازراه استفسار
intuitively
U
ازراه کشف
heretically
U
ازراه رفض
offensively
U
ازراه تهاجم
inferentially
U
ازراه استنباط
interposingly
U
ازراه مداخله
interrogatively
U
ازراه پرسش
inquiringly
U
ازراه بازجویی
introspectively
U
ازراه خودنگری
posteriori
U
ازراه استقرار
demonstratively
U
ازراه اثبات
exegetically
U
ازراه تفسیر
conjugally
U
ازراه زناشویی
by ear
U
ازراه گوش
catechist
U
ازراه پرسش
algebraically
U
ازراه جبر
by sea
U
ازراه دریا
controversially
U
ازراه مباحثه
by indirection
U
ازراه تقلب
by courtesy
U
ازراه التفات
encouragingly
U
ازراه تشویق
diagnostically
U
ازراه تشخیص
intuitively
U
ازراه برهانی
intuitively
U
ازراه انتقال
foully
U
ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
catechization
U
ازراه سئوال وجواب
ingratiatingly
U
ازراه خود شیرینی
inferentially
U
ازراه نتیجه گیری
glozingly
U
ازراه عیب پوشی
to break a way
U
موانع را ازراه خودبرداشتن
philosophically
U
ازراه حکمت دوستی
professionally
U
ازراه پیشه یاکسب
hieroglyphically
U
ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
basophobia
U
هراس ازراه رفتن
polemically
U
ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
rje
U
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
air movements
U
حرکت دادن ازراه هوا
long-distance
U
ازراه دور تلفن کردن
long distance
U
ازراه دور تلفن کردن
withdrawal
U
تخلیه مواضع ازراه هوا
debaueh
U
ازراه درکردن گمراه کردن
endermic
U
ازراه پوستی از ورا پوست
withdrawals
U
تخلیه مواضع ازراه هوا
gnosticize
U
ازراه عرفان تشریح کردن
concretionary
U
تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
patronizingly
U
ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
demonstratively
U
با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
refutation
U
اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
gamogenesis
U
زاد و ولد ازراه جفت گیری
self discovery
U
کشف باطن واستعدادهای نهانی ونقاط ضعف خود شناسایی نفس
impo
U
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
bobbing
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parasyntheton
U
واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
parrotry
U
بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
bobs
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bob
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
break the bank
<idiom>
U
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
optophone
U
الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack
U
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
structuralism
U
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
woo
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
wooed
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
woos
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
it is wrapt in mystery
U
پوشیده است نهانی است
remote control
U
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com