English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dressed up to the nines U با دقت لباس پوشیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
corset cover U لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
habilitate U لباس پوشیده
he is thinly dressed U کم لباس پوشیده است
he is thinly dressed U لباس نازک پوشیده است
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
Other Matches
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
of an unknown parentage U پوشیده تبار پوشیده گهر
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
snow capped U دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
crypto U پوشیده
latent U پوشیده
crested U پوشیده
larvated U پوشیده
florid U پوشیده از گل
painted U پوشیده
inapparent U پوشیده
covert U پوشیده
defilade U پوشیده
furry U خز پوشیده
dressed U پوشیده
veiled U پوشیده
shaded U پوشیده
privates U پوشیده
private U پوشیده
overcast U پوشیده
impenetrable U پوشیده
feathered U پوشیده
furriest U خز پوشیده
recondite U پوشیده
occult U پوشیده
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
efflorescent U پوشیده ازگرداملاح
enclosed bridge U پل فرماندهی سر پوشیده
blotchy U پوشیده از لکه
robed in bleck U سیاه پوشیده
glace U پوشیده ازشکر
snowy U پوشیده از برف
shrubby U پوشیده از بوته
scurvy U پوشیده از شوره
rolling country U زمین پوشیده
grassy U پوشیده از چمن
covert U پوشیده پوشپر
bosky U پوشیده از بوته
sadly dressed U جامه غم پوشیده
scanned image U تصویر پوشیده
latent defect U نقض پوشیده
snow clad U برف پوشیده
plumbeous U پوشیده از سرب
kerchiefed or chift U بادستمال پوشیده
stubbly U پوشیده از کاهبن
icier U پوشیده از یخ بسیارسرد
iciest U پوشیده از یخ بسیارسرد
icy U پوشیده از یخ بسیارسرد
surmounted with snow U پوشیده از برف
mystic sense U معنی پوشیده
masked epilepsy U صرع پوشیده
masked depression U افسردگی پوشیده
secret U اسرارامیز پوشیده
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
verrucose U پوشیده از گندمه
shod U کفش پوشیده
storehouse U انبار سر پوشیده
storehouses U انبار سر پوشیده
solvated U حلال پوشیده
panoplied U زره پوشیده از سر تا پا
uncovered U غیر پوشیده
feathery U پوشیده ازپر
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
ivied U پوشیده از پاپیتال
verrucous U پوشیده از گندمه
secrets U اسرارامیز پوشیده
armor basis U پوشیده با زره
cryptical U پوشیده مرموز
cryptogenous U پوشیده سبب
covered space U فضای پوشیده
covered space U فضای سر پوشیده
acloud U پوشیده از ابر
cloudy U پوشیده از ابر
covered position U موضع پوشیده
covered approach U مسیر پوشیده
concealed U پوشیده شده
bosky U پوشیده ازبیشه
cryptonym U نام پوشیده
beetle U پوشیده شدن
cryptonimous U پوشیده نام
beetles U پوشیده شدن
defiladed area U منطقه پوشیده
in mourning U جامه ماتم پوشیده
woolfell U پوست پوشیده ازپشم
scutate U پوشیده از فلسهای بزرگ
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
incog U پوشیده بانام عوضی
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
dressed in scarlet U جامه سرخ پوشیده
tussocky U پوشیده ازکلاله مو یا علف
rich clad U جامه فاخر پوشیده
frosted U پوشیده ازشبنم یخ زده
clarence U درشکه چهارچرخه پوشیده
he wears black U سیاه پوشیده است
verdant U پوشیده از سبزه بی تجربه
woody U چوبی پوشیده از چوب
bushed U ازبوته پوشیده شده
covered approach U راه نفوذی پوشیده
hiddenly U بطور پوشیده و مکتوم
stellular U پوشیده ازستارگان کوچک
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgier U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
culvert U مجرای سر پوشیده ابرو
heavily overcast U ابری پوشیده [ هواشناسی]
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
gesso U سطح پوشیده از بتونه
reconditely U بطور پوشیده یا عمیق
solvated proton U پروتون حلال پوشیده
culverts U مجرای سر پوشیده ابرو
ermined U جامه قاقم پوشیده
squamose U پوشیده از فلس یاپولک
woolskin U پوست پوشیده ازپشم
lepidote U پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
acinarious U پوشیده شده از حفرههای کروی
pollinose U پوشیده ازگردههای زرد رنگ
occultist U جستجو کننده علوم پوشیده
spinose U پوشیده شده ازخارهای زیاد
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
soddy U پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
she was prettily dressed U جامه قشنگ پوشیده بود
puberulent U پوشیده شده از موهای ریز
snow-capped U دارای قله پوشیده از برف
turfy U پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
ceil U [پوشیده شده با روکوب چوبی]
masks U زمین پوشیده از دید و تیر
mask U زمین پوشیده از دید و تیر
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
spiny U پوشیده شده ازخارهای زیاد
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
defilade U گودال پوشیده از دید و تیر
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
She was dressed in the latest fashion . U آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
smoggy U پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
pilose U پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
under pledge of secrecy U با این قول که راز پوشیده بماند
to read between the lines U معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
wooded U پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
slipcover U پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
slushy <adj.> U پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره]
she wears a shirt U پیراهن پوشیده است برتن دارد
encapsulated U فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
thicketed U پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
tundras U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundra U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
frosts U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frost U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disks U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
grandstand U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstands U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
slipper bath U یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است
scrubbing U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
geode U سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد
to gloze over one's words U سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
scrubbed U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
gold contacts U که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
scrubs U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
footprints U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprint U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
pictures U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picture U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
muddy weather U هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
costume U لباس
dressings U لباس
acoutrement U لباس
costume U لباس
costumes U لباس ها
flannel U لباس
flannels U لباس
attire U لباس
garb U لباس
accouterments U لباس
dressing U لباس
frou frou U خش خش لباس
nightgowns U لباس شب
nightgown U لباس شب
costumes U لباس
donkey jacket U لباس
clobber U لباس
evining dress U لباس شب
bibandtucker U لباس
bathhouse U لباس کن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com