Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I like to be friends with you.
U
من دوست دارم با تو دوست باشم.
I need my e
U
من دوست دارم
I like it.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I would like to know the truth.
U
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
It pleases me.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
I would like to learn the truth.
U
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
How about going out together?
U
نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
A friend in need is a friend indeed..
<proverb>
U
دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
theory of epigensis
U
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
iam proud to know him
U
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
as ... as
<adv.>
U
اینقدر... که
this much
U
اینقدر
so far
U
اینقدر
so
U
اینقدر
so much
U
اینقدر
thus much
U
اینقدر
thus far
U
اینقدر
Stop complaining.
U
[اینقدر]
نق نزن.
for all
U
تا آنجایی که
[اینقدر که]
Dont make so much noise.
U
اینقدر سروصدانکن
provided he goes at once
U
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
It cant be all that bad.
U
نه بابا اینقدر هم بد نیست
Stop complaining.
U
[اینقدر]
شکایت نکن.
What's taking so long?
U
چرا اینقدر طول میکشد؟
as little as possible
U
اینقدر کم که امکان پذیر باشد
We were all so anxious about you.
U
ما همه به خاطر تو اینقدر نگران بودیم.
Whatever did he say to make you so angry .
U
مگر چه گفت که اینقدر عصبانی شدی ؟
Get a move on . Expedite it .
U
اینقدر کشش نده ( معطل نکن )
Dont brag about doing this and that .
U
اینقدر نگه فلان وچنان ( بهمان ) می کنم
Enough already!
[American E]
U
دیگه اینقدر حرف نزن!
[اصطلاح روزمره]
you were then that high
U
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
We've never had it so good.
<idiom>
U
وضع
[مالی]
ما تا حالا اینقدر خوب نبوده است.
I am
[have]
finished with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
So much for ... !
<idiom>
U
اینقدر از ... بس است !
[برویم سر موضوع یا چیز دیگری]
[اصطلاح روزمره]
So much for that.
<idiom>
U
اینقدر
[کار یا صحبت و غیره ]
کافی است درباره اش.
[اصطلاح روزمره]
I have a carton of cigarettes
U
من یک ... دارم.
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
I am standing by you . I am right behind you .
U
هوایت را دارم
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
I have a question.
U
من یک سئوال دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم
i wish to stay here
U
میل دارم ...
close the door please
U
خواهش دارم
own a house
U
خانهای دارم
I have a headache.
U
من سر درد دارم.
my a is 0 years
U
من 04سال دارم
i maintain
U
عقیده دارم که ...
it is in my recollection
U
یاد دارم
i intend to stay here
U
خیال دارم که ...
I agree.
U
قبول دارم.
I'm in doubt about it.
U
من بهش شک دارم.
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I am beginning to realize ( understand ) .
U
کم کم دارم متوجه می شوم
I have an appointment with the dentist.
U
با دندانساز قرار دارم
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I have cigar
U
من یک سیگار برگ دارم.
I believe in God.
U
من به خدا ایمان دارم.
i stand to it that
U
جدا عقیده دارم که
I feel like throwing up.
<idiom>
U
دارم بالا میارم.
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
i am on the wrong side of 0
U
من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go
U
قصد دارم بروم
i am purposed to go
U
در نظر دارم بروم
i am reluctant to go
U
اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
i have a hunch that
U
بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah
U
به شاه عرض دارم
I am staying at the hotel.
U
در هتل منزل دارم.
i am busy at the moment
U
اکنون کار دارم
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
U
خیلی عجله دارم
I have a pain in my chest.
U
سینه درد دارم
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I live a very regular life .
U
زندگی خیلی منظمی دارم
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
i have a suit to the shah
U
عریضه برای شاه دارم
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am thinding of going to Europe.
U
خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty.
U
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
i own to having done it
U
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
I have to study
U
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
i insist on his innocence
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
I'm starving
[to death]
.
U
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i have as many books as you
U
کتاب شما دارید منهم دارم
I am looking for work ( ajob).
U
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I have a son your age.
U
پسری دارم بسن ( وسال) شما
i insist that he is innocent
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i p to arrange an intrriew
U
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i please to do it
U
خوش دارم که این کار را بکنم
pray consider my case
U
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I have a free hand in this matter.
U
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar
U
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
My clothes are a witness to my poverty.
U
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
i insist on your being present
U
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
Is there enough time to change trains?
U
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
U
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
From your lips to God's ears!
<idiom>
U
امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
iam impatient to go
U
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
U
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
philogynist
U
زن دوست
allying
U
دوست
ally
U
دوست
philoginous
U
زن دوست
chum
U
دوست
leal
U
دوست
friendless
U
بی دوست
heart to heart
U
دوست
heart-to-heart
U
دوست
heart-to-hearts
U
دوست
schoolmates
U
دوست
schoolmate
U
دوست
formalist
U
دوست
chums
U
دوست
friend
U
دوست
friends
U
دوست
bozo
U
دوست
hydrophilic
U
اب دوست
unfriended
U
بی دوست
hydrophilic compound
U
اب دوست
dienophile
U
دی ان دوست
amicable
U
دوست
buddies
U
دوست
buddy
U
دوست
gallophile
U
فرانسه دوست
germanophil
U
المان دوست
hail fellow
U
دوست صمیمی
dislikable
U
دوست نداشتنی
friendly state
U
کشور دوست
francophile
U
فرانسه دوست
dislikeable
U
دوست نداشتنی
francophil
U
فرانسه دوست
electrophile
U
الکترون دوست
dendrophilous
U
درخت دوست
halophilous
U
نمک دوست
hydrophilic
U
ترکیب اب دوست
hydrophilic compound
U
ترکیب اب دوست
hydrophilic
U
اب دوست علاقمند به اب
hydrophile
U
اب دوست علاقمند به اب
hand and glove
U
دوست یک دل ویکزبان
hand and glove
U
دوست همراز
phihellenic
U
یونانی دوست
his friend's murder
U
قتل دوست او
hand in glove
U
دوست یک دل ویکزبان
hand in glove
U
دوست همراز
heliophilous
U
افتاب دوست
hemophile
U
خون دوست
humnanist
U
همنوع دوست
pen pal
U
دوست مکاتبهای
pen pal
U
دوست قلمی
girlfriends
U
دوست دختر
girlfriend
U
دوست دختر
family men
U
زن و بچه دوست
family man
U
زن و بچه دوست
careerists
U
حرفه دوست
careerist
U
حرفه دوست
zoophilous
U
حیوان دوست
zoophilic
U
حیوان دوست
xenophile
U
بیگانه دوست
pen pals
U
دوست قلمی
pen pals
U
دوست مکاتبهای
take kindly to
<idiom>
U
دوست داشتن
humansit
U
انسان دوست
unlovely
U
دوست نداشتنی
to make a friend of
U
دوست شدن با
ornithophilous
U
مرغ دوست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com