Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
complement
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complemented
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
complements
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complementing
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
addressing
U
. که بعد به آن اضافه میشود تا آدرس مورد نظر بدست آید
augend
U
عددی که عدد دیگر به آن اضافه میشود تا حاصل بدست آید
join
U
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joins
U
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joined
U
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
ninth
U
نهمین
ninths
U
نهمین
ninth
U
نهمین مرتبه
ninths
U
نهمین مرتبه
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
I
U
نهمین حرف الفبای انگلیسی
back up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
subjoin
U
اضافه کردن
append
U
اضافه کردن
imburse
U
اضافه کردن
eke
U
اضافه کردن بر
add
U
اضافه کردن
add
U
اضافه کردن
adding
U
اضافه کردن
adds
U
اضافه کردن
step up
U
اضافه کردن
to gain time
U
دست بدست کردن
to shuffle from hand to hand
U
دست بدست کردن
superaddition
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superadd
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
gerund
U
اسمی که از اضافه کردن
run up
<idiom>
U
به مقدارچیزی اضافه کردن
add in memory
اضافه کردن به حافظه
overdraw
U
اضافه برداشت کردن
gerunds
U
اسمی که از اضافه کردن
getting
U
بدست اوردن فراهم کردن
gets
U
بدست اوردن فراهم کردن
win
U
بدست اوردن تحصیل کردن
get
U
بدست اوردن فراهم کردن
bought
U
خریداری کردن بدست اوردن
wins
U
بدست اوردن تحصیل کردن
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
ring up
<idiom>
U
اضافه کردن آمار پولی
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
reoccupy
U
دنبال کردن دوباره بدست اوردن
nine's complement
U
که با کم کردن هر رقم عدد از 9 بدست می آید
reaped
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
To pick up (to lose) the thread of conversation.
U
رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
reap
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaps
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaping
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
shore up
<idiom>
U
اضافه کردن چیزی که ضعیف است
investigating
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
complemented
U
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
complements
U
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
complement
U
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
investigate
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
impropriate
U
حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
complementing
U
که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
grosses
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
adapting
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
condition
U
اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
adapts
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapt
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
aggravate
U
اضافه کردن خشمگین کردن
augmented
U
اضافه کردن تقویت کردن
aggravates
U
اضافه کردن خشمگین کردن
augmenting
U
اضافه کردن تقویت کردن
augments
U
اضافه کردن تقویت کردن
augment
U
اضافه کردن تقویت کردن
aggravated
U
اضافه کردن خشمگین کردن
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
lion heart
U
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
integrant
U
مکمل
supplementing
U
مکمل
supplements
U
مکمل
complements
U
مکمل
ten's complement
U
مکمل 01
complementing
U
مکمل
one's complement
U
مکمل یک
nine's complement
U
مکمل 9
supplement
U
مکمل
supplemented
U
مکمل
complement
U
مکمل
complemented
U
مکمل
completive
U
مکمل
complementary
U
مکمل
two's complement
U
مکمل 2
supplementary
U
مکمل
complementarity
U
مکمل
maintenance
U
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
nine's complement
U
مکمل دهدهی
additional moment
U
لنگر مکمل
complement
U
متمم مکمل
complements
U
متمم مکمل
complementing
U
مکمل دهدهی
complementing
U
حد مجاز مکمل
integrant
U
جزء مکمل
complementary
U
زاویه مکمل
integral part
U
جزء مکمل
complement
U
حد مجاز مکمل
complement
U
مکمل دهدهی
complements
U
حد مجاز مکمل
additional
<adj.>
U
مکمل اضافی
codicil
U
مکمل وصیتنامه
complementing
U
متمم مکمل
complemented
U
مکمل دهدهی
codicils
U
مکمل وصیتنامه
complemented
U
حد مجاز مکمل
objective complement
U
مکمل موضوع
complemented
U
متمم مکمل
complements
U
مکمل دهدهی
true complement
U
مکمل صحیح
true complement
U
مکمل واقعی
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
radix complement
U
مکمل مبنا
codicillary
U
مکمل وصیتنامه
complementary factors
U
عوامل مکمل
complementary goals
U
اهداف مکمل
self complementing code
U
کد خود مکمل
complementary colors
U
رنگهای مکمل
complementary demand
U
تقاضای مکمل
complementary resources
U
منابع مکمل
fan cameras
U
دوربینهای مکمل
complementary goods
U
کالاهای مکمل
supplementary
U
اضافی مکمل
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
supplemented
U
الحاق زاویه مکمل
makeweight
U
چیز یاعضو مکمل
supplement
U
الحاق زاویه مکمل
supplements
U
الحاق زاویه مکمل
supplementing
U
الحاق زاویه مکمل
additional bending moment
U
لنگر خشمی مکمل
the i. parts of a whole
U
بخش هایی مکمل یک چیزدرست
editor
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editors
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
complemented
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complement
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complementing
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complements
U
رقم دودویی که مکمل شده است
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
graphics
U
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
overloaded
U
زیاد بار کردن اضافه بار
overloads
U
زیاد بار کردن اضافه بار
overload
U
زیاد بار کردن اضافه بار
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
by
U
بدست
at the hand of
U
بدست
come by
U
بدست اوردن
procurable
U
بدست اوردنی
gain
U
بدست اوردن
acquires
U
بدست اوردن
gains
U
بدست اوردن
gained
U
بدست آوردن
gains
U
بدست آوردن
obtainable
U
بدست اوردنی
gain
U
بدست آوردن
gained
U
بدست اوردن
procurer
U
بدست اورنده
procuring
U
بدست اوردن
catcher
U
بدست اورنده
provider
U
بدست اورنده
providers
U
بدست اورنده
obtained
U
بدست اوردن
obtains
U
بدست اوردن
manual
U
وابسته بدست
acquire
بدست آوردن
attainable
U
بدست اوردنی
acquiring
U
بدست اوردن
get
U
بدست امده
procures
U
بدست اوردن
get
U
بدست اوردن
getting
U
بدست اوردن
getting
U
بدست امده
gets
U
بدست اوردن
securer
U
بدست اورنده
gets
U
بدست امده
obtain
U
بدست اوردن
procure
U
بدست اوردن
procured
U
بدست اوردن
come by
<idiom>
U
بدست آوردن
soothes
U
دل بدست اوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com