Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
them by his politeness
U
با ادب خود را طرف توجه قرار داد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ingratiate
U
طرف توجه قرار دادن
ingratiated
U
طرف توجه قرار دادن
ingratiates
U
طرف توجه قرار دادن
ingratiating
U
طرف توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
ingratiatory
U
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
lionize
U
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
to ingratite oneself
U
خودرا طرف توجه قرار دادن خود شیرینی کردن
to receive attantion
U
مورد توجه قرار گرفتن
Other Matches
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
U
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
attendances
U
توجه
adverence
U
توجه
advertency
U
توجه
attentions
U
توجه
attendance
U
توجه
regard
U
توجه
advertence
U
توجه
heedfully
U
با توجه
heedfulness
U
توجه
keeps
U
توجه
attentiveness
U
توجه
attention to orders
U
توجه
heed
U
توجه
heeded
U
توجه
heeding
U
توجه
heeds
U
توجه
mindfully
U
با توجه
mindfulness
U
توجه
attention
U
توجه
assiduity
U
توجه
keep
U
توجه
inattentive
U
بی توجه
regards
U
توجه
cared
U
توجه
cares
U
توجه
noting
U
توجه
note
U
توجه
notes
U
توجه
NB
U
توجه!
listlessly
U
بی توجه
unconsidered
U
بی توجه
turn to
U
توجه
tendance
U
توجه
re
U
با توجه به
listless
U
بی توجه
re-
U
با توجه به
oblivious
U
بی توجه
regarded
U
توجه
unresponsive
U
بی توجه
care
U
توجه
remarked
U
توجه
remarking
U
توجه
remarks
U
توجه
remark
U
توجه
detraction
U
کاهش توجه
hypoprosexia
U
فقدان توجه
figure on
U
توجه کردن
interests
U
توجه نظر
eye catcher
U
چیزجالب توجه
to watch over
U
توجه کردن
field of attention
U
میدان توجه
favor
U
توجه مرحمت
considerable
U
قابل توجه
marks
U
توجه کردن
wistfulness
U
توجه دقت
hypoprosessis
U
فقدان توجه
pay attention
<idiom>
U
توجه کردن
riding high
<idiom>
U
جالب توجه
get with it
<idiom>
U
توجه کردن
mark
U
توجه کردن
Your attention please.
U
توجه فرمایید !توجه فرمایید !
devil may care
U
بی توجه به مقام
strikingly
U
قابل توجه
Take care of the infant.
U
از نوزاد توجه کن
interest
U
توجه نظر
striking
U
قابل توجه
to take keep
U
توجه کردن
to llok
U
توجه کردن
substantial
U
قابل توجه
regard
U
رعایت توجه
auspices
U
حسن توجه
regarded
U
رعایت توجه
regards
U
رعایت توجه
remarkable
U
جالب توجه
remarkable
U
قابل توجه
observingly
U
از روی توجه
oyez
U
توجه کنید
pay respect to
U
توجه داشتن به
nota bene
U
توجه شود
nota bene
U
قابل توجه
safe keeping
U
حفافت توجه
to drive at
U
توجه داشتن به
to be d. to
U
توجه نکردن به
intentness
U
سرگرمی توجه
introversion
U
توجه بدرون
tentless
U
بی توجه بی دقت
noteworthy
U
قابل توجه
look after
U
توجه داشتن به
take care of
U
توجه کردن از
tendencies
U
توجه استعداد
tendency
U
توجه استعداد
self care
U
توجه از خود
see after
U
توجه داشتن به
perpend
U
توجه کردن
cautioned
U
توجه کنید
unscrupulous
U
بی توجه به نیک و بد
welfare
U
توجه کردن
notice
U
توجه اطلاع
inattention
U
فقدان توجه
notices
U
توجه اطلاع
noticing
U
توجه اطلاع
consideration
U
توجه مراعات
consideration
U
توجه تامل
considerations
U
توجه مراعات
unwitting
U
بی توجه بی هوش
favours
U
توجه مرحمت
considerations
U
توجه تامل
yummy
U
جالب توجه
liberal
U
جالب توجه
liberals
U
جالب توجه
favouring
U
توجه مرحمت
at nurse
U
در توجه دایه
inattention
U
عدم توجه
notwithstanding
U
بدون توجه
favoured
U
طرف توجه
caution
U
اخطار توجه
caution
U
توجه کنید
cautioned
U
اخطار توجه
interesting
U
جالب توجه
cautioning
U
توجه کنید
engaging
U
جالب توجه
notables
U
جالب توجه
notable
U
جالب توجه
focal point
U
کانون توجه
noticeable
U
قابل توجه
cautioning
U
اخطار توجه
tent
U
توجه کردن
cautions
U
توجه کنید
cautions
U
اخطار توجه
favors
U
توجه مرحمت
tents
U
توجه کردن
wistfully
U
با دقت و توجه
attention deficit
U
کاستی توجه
notations
U
ثبت توجه
attention to orders
U
توجه کنید
auspice
U
حسن توجه
noticed
U
توجه اطلاع
as to that
<adv.>
U
با توجه به این
notation
U
ثبت توجه
concerning this
<adv.>
U
با توجه به این
attends
U
توجه کردن
attention seeking
U
توجه طلب
for this purpose
<adv.>
U
با توجه به این
attending
U
توجه کردن
hereto
<adv.>
U
با توجه به این
hereunto
<adv.>
U
با توجه به این
attend
U
توجه کردن
span of attention
U
فراخنای توجه
polarity
U
توجه به قطب
favored
U
توجه مرحمت
attention getting
U
توجه طلب
on this
<adv.>
U
با توجه به این
favoring
U
توجه مرحمت
attention span
U
فراخنای توجه
favour
U
توجه مرحمت
polarities
U
توجه به قطب
warnings
U
توجه به خط ر ممکن
warning
U
توجه به خط ر ممکن
uninteresting
U
غیر جالب توجه
without respect to the result
U
بدون توجه به نتیجه
under his majesty's patronage
U
با سرپرستی و توجه اعلیحضرت
unco
U
جالب توجه عجیب
orientate
U
توجه بسوی خاور
unregarded
U
مورد توجه قرارنگرفته
orientates
U
توجه بسوی خاور
To take into consideration. To consider.
U
مورد توجه قراردادن
turn to
U
عطف توجه مراجعه
to come in to notice
U
جلب توجه کردن
significant
U
قابل توجه حاکی از
interestingly
U
بطور جالب توجه
interestingly
U
بطور قابل توجه
to call
U
توجه کسیراجلب کردن
to lose interest
U
جلب توجه نکردن
Without regard for prices .
U
بدون توجه به قیمتها
significantly
U
قابل توجه حاکی از
favouritism
U
افراد مورد توجه
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
it is to be noted that
U
باید توجه کردکه
lionization
U
توجه زیاد به شخص
meticulous attention
U
دقت و توجه زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com