Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nursery governess
U
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ladify
U
بپایه بانویی رسیدن
ask for a lady's hand
U
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
pattern lady
U
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
music mistress
U
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
soubrette
U
بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
instructors
U
اموزگار
pedagogue
U
اموزگار
pedagogues
U
اموزگار
instructor
U
اموزگار
school teacher
U
اموزگار
instructress
U
اموزگار زن
french master
U
اموزگار
tutoress
U
اموزگار زن
masterless
U
بی اموزگار
teacher
U
اموزگار
teachers
U
اموزگار
language master
U
اموزگار زبان
pedagog
U
اموزگار معلم
cookery instructor
U
اموزگار اشپزی
singing master
U
اموزگار سرایش
rhetorician
U
اموزگار معانی بیان
rhetor
U
اموزگار معانی بیان
rhetoricians
U
اموزگار معانی بیان
pedagog
U
اموزگار علم فروش
lanista
U
شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
pedagogue
U
معلم اموزگار علم فروش
pedagogues
U
معلم اموزگار علم فروش
fescue
U
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
mothers help
U
زن پرستار
nurses
U
پرستار
minisetering angel
U
پرستار
nurse
U
پرستار
nursed
U
پرستار
charge nurse
U
سر پرستار
nurser
U
پرستار
male nurse
U
پرستار مرد
sick nurse
U
پرستار بیمار
babysitter
U
پرستار بچه
psychiatric nurse
U
پرستار روانی
practical nurse
U
کمک پرستار
nannies
U
پرستار بچه
visitig nurse
U
پرستار سیار
nurse maid
U
دختر پرستار
district nurse
U
پرستار سرخانه
nursemaid
U
دختر پرستار
nursemaids
U
دختر پرستار
health nurse
U
پرستار ارتشی
nanny
U
پرستار بچه
She is experienced nurse.
U
پرستار پر تجربه ای است
sisters
U
پرستار دخترتارک دنیا
fostered
U
بچه سر راهی پرستار
fostering
U
بچه سر راهی پرستار
fosters
U
بچه سر راهی پرستار
foster
U
بچه سر راهی پرستار
sister
U
پرستار دخترتارک دنیا
Qualified Nurse
[male]
[British]
U
کمک پرستار
[مرد]
licensed practical nurse
[LPN]
[male]
[American]
U
کمک پرستار
[مرد]
nursing auxiliary
U
کمک پرستار
[مرد]
licensed practical nurse
[LPN]
[female]
[American]
U
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
Qualified Nurse
[female]
[British]
U
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
nursing auxiliary
U
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
institutionalized children
U
کودکان پناهگاهی
touch wood
U
یکجوربازی کودکان
disadvantaged children
U
کودکان محروم
wading pool
U
استخر کودکان
biddy basketball
U
بسکتبال کودکان
disturbed children
U
کودکان پریشان
play fellow
U
همبازی کودکان
child's play
U
بازی کودکان
exceptional children
U
کودکان استثنایی
pedobaptism
U
تعمید کودکان
infantile paralysis
U
فلج کودکان
pediatrics
U
امراض کودکان
pediatrics
U
پزشکی کودکان
matron
U
سرپرست کودکان
registered nurse
U
پرستار دیپلمه دارای پروانه رسمی
undies
U
زیر پوش کودکان
children's apperception test
U
ازمون اندریافت کودکان
infant mortality
U
مرگ و میر کودکان
playroom
U
اتاق بازی کودکان
playrooms
U
اتاق بازی کودکان
paedophilia
U
میل جنسی به کودکان
puds
U
دست در زبان کودکان
doggie
U
سگ بزبان کودکان سگ کوچک
nursery rhymes
U
اشعار مخصوص کودکان
nursery rhyme
U
اشعار مخصوص کودکان
pud
U
دست در زبان کودکان
pedology
U
مبحث بهداشت کودکان
pediatric
U
مربوط به امراض کودکان
pediatrician
U
ویژه گر بیماریهای کودکان
playground ball
U
توپ پلاستیکی کودکان
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
puerile breathing
U
تنفس خرخری کودکان
school age children
U
کودکان واجب التعلیم
piadology
U
شناسایی حالات کودکان
pemphigus
U
تاول کوفتی کودکان
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
U
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
Can you find me a babysitter?
U
آیا میتوانید برای من یک پرستار بچه پیدا کنید؟
nursling or nurse
U
کودکی به دست دایه یا پرستار سپرده شده است
poliomyelitic
U
مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic
U
وابسته به بیماری فلج کودکان
little pitchers have long ears
U
کودکان غالبا گوششان تیزاست
child death rate
U
نرخ مرگ و میر کودکان
PO
U
پبشاب دان بزبان کودکان
floor hockey
U
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
hornbook
U
کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
Mentally retarded children.
U
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
pediatrics or pae
U
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
stockinette
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
leading string
U
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
scaramouch
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
stockinet
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
scaramouche
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
roller coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
Santa Claus
U
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
roller-coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coasters
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
wppsi
U
مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
minor league
U
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
sand man
U
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
go cart
U
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
walking chair
U
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
night gown
U
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com