Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
(when the) chips are down
<idiom>
U
بامشکل بزرگی مواجه شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
face
U
مواجه شدن
accost
U
مواجه شدن
accosted
U
مواجه شدن
accosting
U
مواجه شدن
accosts
U
مواجه شدن
encountering
U
مواجه شدن
encountering
U
مواجه شدن با
encountered
U
مواجه شدن
encounter
U
مواجه شدن
run up against
U
مواجه شدن با
encountered
U
مواجه شدن با
encounters
U
مواجه شدن با
encounters
U
مواجه شدن
encounter
U
مواجه شدن با
opposed
U
روبرو مواجه
faces
U
مواجه شدن
run up against (something)
<idiom>
U
مواجه شدن با(چیزی)
face
U
روبروایستادن مواجه شدن
faces
U
روبروایستادن مواجه شدن
head-on
<idiom>
U
فرجام مواجه شدن با
envisaging
U
مواجه شدن با در نظر داشتن
nose
U
بینی مالیدن به مواجه شدن با
envisaged
U
مواجه شدن با در نظر داشتن
envisages
U
مواجه شدن با در نظر داشتن
envisage
U
مواجه شدن با در نظر داشتن
noses
U
بینی مالیدن به مواجه شدن با
meets
U
مواجه شدن تقاطع کردن
meet
U
مواجه شدن تقاطع کردن
braves
U
بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braving
U
بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
bravest
U
بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
brave
U
بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
to raise big problems for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
braved
U
بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braver
U
بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
front
U
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting
U
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
caught between two stools
<idiom>
U
[زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود]
supercilicusness
U
بزرگی
greatness
U
بزرگی
largeness
U
بزرگی
bulkiness
U
بزرگی
masterdom
U
بزرگی
bigness
U
بزرگی
hugeness
U
بزرگی
gloriousness
U
بزرگی
grandness
U
بزرگی
grandeur
U
بزرگی
enlargements
U
بزرگی
magnifcation
U
بزرگی
enlargement
U
بزرگی
magneficence
U
بزرگی
augustness
U
بزرگی
massiveness
U
بزرگی
sizes
U
بزرگی
dignity
U
بزرگی
hauteur
U
بزرگی
voluminosity
U
بزرگی
voluminesity
U
بزرگی
size
U
بزرگی
gentility
U
بزرگی
magnitude
U
بزرگی
amplitude
U
دامنه بزرگی
he did me a great wrong
U
خطای بزرگی .....
order of magnitude
U
مرتبه بزرگی
immenseness
U
بزرگی عظمت
man and boy
U
چه در کودکی چه در بزرگی
so large
U
باین بزرگی
megacephaly
U
بزرگی بیش از حد سر
formidability
U
استحکام بزرگی
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
eminency
U
برامدگی بزرگی
sample size
U
بزرگی نمونه
she was nipped in the bud
U
به بزرگی نرسید
headship
U
بزرگی برتری
immeasurableness
U
بزرگی بی اندازه
vastity
U
عظمت بزرگی
headships
U
بزرگی برتری
vastness
U
عظمت بزرگی
to a greatness
U
بزرگی یافتن
magnanimity
U
بزرگی طبع
to a greatness
U
به بزرگی رسیدن
eminence
U
برامدگی بزرگی
Lordships
U
سیادت بزرگی
vastitude
U
عظمت بزرگی
Lordship
U
سیادت بزرگی
he is a great help
U
او کمک بزرگی است
bulk
U
حجم بزرگی از چیزی
he is a great person
U
شخص بزرگی است
that is no great work
U
کار بزرگی نیست
the meridian of glory
U
اوج بزرگی یا جلال
to be toast
[American E]
<idiom>
U
در دردسر بزرگی بودن
too big for one's breeches/boots
<idiom>
U
احساس بزرگی کردن
monstrousness
U
شگفت انگیزی بزرگی
breadth of mind
U
بزرگی یا وسعت فکر
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
come a long way
<idiom>
U
برنامه بزرگی ریختن
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
steatopygia
U
بزرگی وفربهی کفل زنان
piece deresistance
U
مثلا تیکه بزرگی از گوشت
Majesty
U
بزرگی عظمت وشان واقتدار
decks
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decked
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
deck
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
bias error
U
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما است
he did me a great wrong
U
بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
Majesties
U
بزرگی عظمت وشان واقتدار
to roll a huge snowball
U
گلوله بزرگی از برف درست کردن
nothing great is easy
U
هیچ کاری بزرگی اسان نیست
A big rock rolled down the mountain.
U
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
critical error
U
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
breakers
U
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
mastiff
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
treadmills
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
the propylaea
U
نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
miller thumb
U
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
treadmill
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
mastiffs
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
breaker
U
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
anagoge
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
anagogy
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
broadsheets
U
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
rocking stone
U
سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
broadsheet
U
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
multivolume file
U
فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
Police are out in force.
U
نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
internally blown flap
U
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
emphysema
U
اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
multiplan
U
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
bigben
U
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
head
U
مواجه شدن سرپرستی شدن به وسیله
to kiss hands
U
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
band shell
U
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
bulk
U
رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
U
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
afro
نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
batches
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
campus environment
U
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
batch
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success.
U
اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
rates
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
databank
U
1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
Kasim Ushag design
U
طرح قسیم اوشاق
[عشاق]
[مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com