Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
burr
U
بامته سوراخ کردن
burred
U
بامته سوراخ کردن
burring
U
بامته سوراخ کردن
burrs
U
بامته سوراخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trepanation
U
مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
Other Matches
trephine
U
ایجاد سوراخ بامته
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
bores
U
بامته تونل زدن
bore
U
بامته تونل زدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
perforates
U
سوراخ کردن
to burn a hole
U
سوراخ کردن
wear a hole in
U
سوراخ کردن
steek
U
سوراخ کردن
transfix
U
سوراخ کردن
punches
U
سوراخ کردن
to set abroach
U
سوراخ کردن
to punch a hole in
U
سوراخ کردن
to drill through
U
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
U
سوراخ کردن
broached
U
سوراخ کردن
punched
U
سوراخ کردن
punch
U
سوراخ کردن
pooled
U
سوراخ کردن
pools
U
سوراخ کردن
bores
U
سوراخ کردن
to pick a hole in
U
سوراخ کردن
broaching
U
سوراخ کردن
pool
U
سوراخ کردن
drills
U
سوراخ کردن
perforate
U
سوراخ کردن
bore
U
سوراخ کردن
stab
U
سوراخ کردن
stabbed
U
سوراخ کردن
stabs
U
سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن
drilled
U
سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن
pierce
U
سوراخ کردن
scuttling
U
سوراخ کردن
foraminate
U
سوراخ کردن
gore
U
سوراخ کردن
scuttle
U
سوراخ کردن
scuttled
U
سوراخ کردن
to break open
U
سوراخ کردن
scuttles
U
سوراخ کردن
boring
U
سوراخ کردن
pierces
U
سوراخ کردن
delve
U
سوراخ کردن
gored
U
سوراخ کردن
goring
U
سوراخ کردن
gores
U
سوراخ کردن
perforating
U
سوراخ کردن
incising
U
سوراخ کردن
delves
U
سوراخ کردن
delved
U
سوراخ کردن
delving
U
سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن قایق
punch
U
مهر کردن سوراخ
to tear a hole in
U
سوراخ یا پاره کردن
spits
U
سوراخ کردن تف انداختن
punch
U
سوراخ ایجاد کردن
lack vt
U
با گلوله سوراخ کردن
punched
U
مهر کردن سوراخ
prongs
U
باچنگ ک سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن قایق
tusks
U
سوراخ کردن یا کندن
precision bore
U
سوراخ کردن دقیق
tusk
U
سوراخ کردن یا کندن
hollow forge
U
سوراخ کردن گرم
punched
U
سوراخ ایجاد کردن
To bark up the wrong tree.
<idiom>
[سوراخ دعا را گم کردن]
broached
U
سوراخ کردن قایق
spit
U
سوراخ کردن تف انداختن
gride
U
سوراخ کردن فرورفتن
punctures
U
سوراخ کردن شکست
punches
U
سوراخ ایجاد کردن
to peck a hole in
U
با نوک سوراخ کردن
punches
U
مهر کردن سوراخ
punctured
U
سوراخ کردن شکست
puncturing
U
سوراخ کردن شکست
back drill
U
از پشت سوراخ کردن
pecking
U
بانوک سوراخ کردن
prong
U
باچنگ ک سوراخ کردن
pecks
U
بانوک سوراخ کردن
lancinate
U
بانیزه سوراخ کردن
pecked
U
بانوک سوراخ کردن
puncture
U
سوراخ کردن شکست
pertusion
U
عمل سوراخ کردن
broaching
U
سوراخ کردن قایق
transfixion
U
عمل سوراخ کردن
peck
U
بانوک سوراخ کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
drills
U
سوراخ کردن چاه کندن
jabs
U
خنجر زدن سوراخ کردن
jabbed
U
خنجر زدن سوراخ کردن
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
jabbing
U
خنجر زدن سوراخ کردن
drilled
U
سوراخ کردن چاه کندن
jab
U
خنجر زدن سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن چاه کندن
punctures
U
سوراخ کردن پنچر شدن
punctured
U
سوراخ کردن پنچر شدن
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
puncture
U
سوراخ کردن پنچر شدن
slots
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing
U
سوراخ کردن پنچر شدن
notch
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
slot
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
notches
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
slotting
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
loopholes
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
rupturing
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
fraise
U
گشادتر کردن سوراخ اره مدور
borer
U
هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
ruptures
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
rupture
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
bore
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
loophole
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
karatonyxis
U
عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
lanciation
U
سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill
U
مته برای سوراخ کردن هسته بتن
jackhammer
U
مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
penetrates
U
رخنه کردن سوراخ کردن
penetract
U
رخنه کردن سوراخ کردن
gimlets
U
سوراخ کردن مته کردن
impaled
U
سوراخ کردن احاطه کردن
thrust
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
gimlet
U
سوراخ کردن مته کردن
impale
U
سوراخ کردن احاطه کردن
thrusting
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
punched
U
منگنه کردن سوراخ کردن
impaling
U
سوراخ کردن احاطه کردن
perforates
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
punches
U
منگنه کردن سوراخ کردن
perforating
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
punch
U
منگنه کردن سوراخ کردن
penetrated
U
رخنه کردن سوراخ کردن
thrusts
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrate
U
رخنه کردن سوراخ کردن
perforate
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
impales
U
سوراخ کردن احاطه کردن
stick
U
سوراخ کردن نصب کردن
to prick at something
U
بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
swage block
U
قالب سوراخ سوراخ
cancellous
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore
U
مرجان سوراخ سوراخ
cancellated
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellate
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
grids
U
دریچه سوراخ سوراخ
grid
U
دریچه سوراخ سوراخ
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
horned scully
U
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
acupunctuate
U
با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
fenestra
U
سوراخ
opening
U
سوراخ
openings
U
سوراخ
holing
U
سوراخ
punctures
U
سوراخ
abroach
U
سوراخ
leak
U
سوراخ
columbarium
U
سوراخ
orifices
U
سوراخ
drill hole
U
سوراخ
punctured
U
سوراخ
pecker
U
سوراخ کن
puncture
U
سوراخ
eyelets
U
سوراخ
finger hole
U
سوراخ
orifice
U
سوراخ
leaked
U
سوراخ
leaks
U
سوراخ
foraminiferous
U
سوراخ سوراخ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com