English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
biconvex U بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bow string truss U خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
carbuncles U لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncle U لعلی که تراش محدب داشته باشد
meniscus U سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
improper fraction U کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
allotrope U جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
interfaces U مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
visualization U تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
interface U مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
alary U بالی
alar U بالی
dealation U بی بالی
real box wing U بالی با سه تیرک
put in more U عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
defaulting U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
parasol wing U بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
low mid wing U بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
finner U بالی که مانند ماهی برپشت پردارد
sudarium U دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
goldbeater U حشره قاب بالی که رنگ سبز مسی دارد
local U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
locals U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
bottoms U کف تحتانی
subjecent U تحتانی
bottom U کف تحتانی
inferior U تحتانی
inferiors U تحتانی
lower limit U حد تحتانی
isoclinic wing U بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
base ignition U احتراق تحتانی
undercurrents U جریان تحتانی
underpart U بخش تحتانی
bottom die U حدیده تحتانی
undercurrent U جریان تحتانی
staddle U قسمت تحتانی
lower floor U طبقه تحتانی
DOR U سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
crankcase upper half U قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
paraplegia U فلج اندامهای تحتانی
garboard strake U باریکه تحتانی ناو
pile foot U قسمت تحتانی شمع
beneath U تحتانی تحت نفوذ
crankcase bottom o.lower half U قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
hemlines U لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
hemline U لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
mammatus U ابرهای کومولوس بابرجستگیهای اونگی در سطح تحتانی
crowned U محدب
bulgy U محدب
crowning U محدب
convex U محدب
gibbous U محدب
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
convex lens U عدسی محدب
convex mirror U اینه محدب
convex slope U شیب محدب
convex U محدب گوژ
camber weld U جوش محدب
convexo convex U ازدوسو محدب
convexo concave U محدب ومقعر
convexty U بشکل محدب
biconvex U محدب الطرفین
panduriform U محدب الطرفین
pulvinated U نازبالشی محدب
quasi convex U نیمه محدب
pulvinate U محدب نازبالشی
quasi convex U شبه محدب
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
convexly U حالت محدب داشتن
plano convex lens U عدسی مسطح- محدب
double convex lens U عدسی محدب الطرفین
spherical faceplate U صفحه محدب تلویزیون
gibbously U بطور محدب یا قوز
pulvinated frieze U کتیبه کوژ یا محدب
convex set U مجموعه محدب [ریاضی]
convex fillet weld U جوش مغزی محدب
biconvex lens U عدسی محدب الطرفین
quasi convex function U تابع نیمه محدب
quasi convex function U تابع شبه محدب
knull U [تزئین محدب شکل]
crown gear U چرخ دنده محدب
superjacent U فوقانی
upper limit U حد فوقانی
upper U فوقانی
top U فوقانی
uppers U فوقانی
kruger flap U فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
pandurate U شبیه ویولون محدب الطرفین
burning glass U عدسی محدب یاایینه مقعر
condenser U الت تقصیر عدسی محدب
top layer U لایه فوقانی
top view U نمای فوقانی
the upper storey U طبقه فوقانی مخ
capital U فوقانی راسی
superstructure U ساختمان فوقانی
upper bowl U جام فوقانی
upper beam U تیر فوقانی
top edge U لبه فوقانی
superstructures U ساختمان فوقانی
superstratum U طبقه فوقانی
topstone U سنگ فوقانی
top die U حدیده فوقانی
bowtell U [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
bowtelle U [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
upper room U بالاخانه اطاق فوقانی
head gate U دریچه فوقانی کانال
top hamper U اتصالات فوقانی ناو
superstructures U روساخت بنای فوقانی
superstructure U روساخت بنای فوقانی
pile head U قسمت فوقانی شمع
roundhouse U عرشه فوقانی کشتی
mesocline U لایه فوقانی مزوسفر
skysail U بادبان فوقانی کشتی
fan light U پنجره کوچک فوقانی
upside U قسمت بالایی فوقانی
furnace dome U قسمت فوقانی کوره
freeboard U بدنه فوقانی ناو
furnace top U قسمت فوقانی کوره
altar-slad U [سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-stone U [سنگ رویه فوقانی محراب]
hurricane deck U عرشه سبک فوقانی کشتی
chemosphere U ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
headers U قسمت فوقانی اجر کله
acropodium U سطح فوقانی پای پرندگان
turf U طبقه فوقانی خاک مرغزار
poop deck U عرشه کوچک فوقانی کشتی
upstairs U دراشکوب بالا ساختمان فوقانی
header U قسمت فوقانی اجر کله
uppish U باد در خیشوم انداز فوقانی
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
stratosphere U طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
aurora U پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
topsides U قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
top of the loom U قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
fastigium U راس قسمت فوقانی بطن چهارم
taffrail U قسمت فوقانی ومسطح عقب کشتی
head board U تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
egg-and-dart U [تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
waxed U واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxes U واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
wax U واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
godroon U اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
jibstay U قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
ozonosphere U لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
upper surface blowing U دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
chapman region U منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
base plug U درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
underpasses U گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpass U گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com