English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
full dress U بالباس تمام رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in dishabille U بالباس سردستی
to dress out or up U بالباس اراستن
dress rehearsal U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama U تمام نما اینه تمام نما
formmal U رسمی
official U رسمی
solemn U رسمی
institutional U رسمی
orthodox U رسمی
formal U رسمی
vestment U لباس رسمی
solemn form U طریقه رسمی
talking to U سرزنش رسمی
tux U لباس رسمی
returns U گزارش رسمی
talking-to U سرزنش رسمی
returning U گزارش رسمی
protesting U اعتراض رسمی
position U شغل رسمی
semi official U نیمه رسمی
official receiver U اعتصاب رسمی
semi officially U بطورنیم رسمی
return U گزارش رسمی
semiformal U نیمه رسمی
semiofficial U نیمه رسمی
returned U گزارش رسمی
smallage U کرفس رسمی
statute mile U مایل رسمی
state religion U مذهب رسمی
note U نامه رسمی
functions U ایین رسمی
functioned U ایین رسمی
insigne U نشان رسمی
notes U نامه رسمی
hansard U مذاکرات رسمی
speedwell U سیزاب رسمی
insigne U مدال رسمی
standard time U زمان رسمی
noting U نامه رسمی
function U ایین رسمی
placards U پروانه رسمی
official religion U دین رسمی
formalised U رسمی کردن
officialize U رسمی کردن
audiences U ملاقات رسمی
audience U ملاقات رسمی
formalises U رسمی کردن
official communications U ابلاغیه رسمی
officials U مقامات رسمی
official meeting U ملاقات رسمی
official meeting U اجتماع رسمی
official language U زبان رسمی
official prices U قیمتهای رسمی
official jurnal U روزنامه رسمی
official rate U نرخ رسمی
official gazette U روزنامه رسمی
official deed U سند رسمی
formalising U رسمی کردن
formalize U رسمی کردن
nonformal U غیر رسمی
mare's tail U هپوریس رسمی
letter de chancellerie U نامه رسمی
legalization U شناسایی رسمی
intrant U ورود رسمی
placard U پروانه رسمی
public submission U مناقصه رسمی
prothonotary U سردفتراسناد رسمی
prontonotary U سردفتراسناد رسمی
formalized U رسمی کردن
officiously U بطورغیر رسمی
formalizes U رسمی کردن
formalizing U رسمی کردن
official channels U طرق رسمی
official channels U مجاری رسمی
official authorities U مراجع رسمی
positioned U شغل رسمی
official document U سند رسمی
noterial document U سند رسمی
throwaway U غیر رسمی
protest U اعتراض رسمی
unofficial U غیر رسمی
official receipt U رسید رسمی
reprimanded U توبیخ رسمی
reprimanding U توبیخ رسمی
reprimand U توبیخ رسمی
stand on ceremony <idiom> U رسمی بودن
informal U غیر رسمی
protest U واخواست رسمی
insignia U مدال رسمی
insignia U نشان رسمی
official U موثق و رسمی
careered U دوره رسمی
career U دوره رسمی
pronouncements U اعلامیه رسمی
missive U نامه رسمی
missives U نامه رسمی
pronouncement U اعلامیه رسمی
careering U دوره رسمی
careers U دوره رسمی
free and easy <idiom> U غیر رسمی
officiate U مقام رسمی
officiated U مقام رسمی
officiates U مقام رسمی
officiating U مقام رسمی
official U عالیرتبه رسمی
officious U غیر رسمی
tuxedo U لباس رسمی
extra official U غیر رسمی
formal accountability U ذیحسابی رسمی
formal education U اموزش رسمی
formal group U گروه رسمی
reprimands U توبیخ رسمی
formal review U سان رسمی
formal review U بررسی رسمی
protests U اعتراض رسمی
asparagus U مارچوبهء رسمی
driss uniform U لباس رسمی
dress uniform U انیفرم رسمی
cognizance U اخطار رسمی
bonspiel U مسابقه رسمی
boarding call U بازدید رسمی
communique U ابلاغ رسمی
contracts under seal U عقد رسمی
aregular cook U اشپز رسمی
dress suit U لباس رسمی شب
bank holidays U تعطیلات رسمی
Full dress. Formal dress. U لباس رسمی
protested U واخواست رسمی
protested U اعتراض رسمی
protesting U واخواست رسمی
tuxedos U لباس رسمی
protests U واخواست رسمی
card-carrying U عضو رسمی
off U تمام
full length U تمام قد
thorough U تمام
thru U تمام
full U تمام
incomplete U نا تمام
all night U در تمام شب
rounded U پر تمام
completed U تمام
completes U تمام
completing U تمام
it is all up U تمام شد
whole U تمام
complete U تمام
lion's share U تمام
entire U تمام
full face U تمام رخ
fullest U تمام
yame U تمام
through U تمام
whole length U تمام قد
full-length U تمام قد
It's over. U تمام شد.
full-face U تمام رخ
out-and-out U تمام
out and out U تمام
nonconformist U مخالف کلیسای رسمی
notary U سردفتر اسناد رسمی
notaries U سر دفتر اسناد رسمی
placard U اعلامیه رسمی اعلان
canonicals U لباس رسمی روحانیون
notaries U سردفتر اسناد رسمی
notary U سر دفتر اسناد رسمی
bulletin U ابلاغیه رسمی بیانیه
nonconformists U مخالف کلیسای رسمی
black tie U کت نیمه رسمی مردانه
gravamen U شکایت رسمی شکوائیه
juries U مقامات رسمی نافر
jury U مقامات رسمی نافر
government house U اقامتگاه رسمی فرماندار
bank rate of discount U نرخ رسمی تنزیل
bulletins U ابلاغیه رسمی بیانیه
communique U اطلاعیه رسمی یااداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com