English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pitch U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitches U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hoist line U کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
interdental consonant U حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
boom vang U طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
to get down U پایین رفتن
comedown U پایین رفتن
go down U پایین رفتن
to sink in the scale U پایین رفتن
to go down U پایین رفتن
bump U بالا و پایین رفتن
reflow U فرونشینی پایین رفتن
cathedrals U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedral U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
bilge U پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
raft U با قایق الواری رفتن یافرستادن
rafts U با قایق الواری رفتن یافرستادن
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
To decrease. To lower. U پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
schuss U مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
relictoin U پایین رفتن اب و نمایان شدن زیر اب
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
elevation tracking U دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
down U سوی پایین بطرف پایین
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ramp U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
barged U قایق
boatdeck U پل قایق
ark U قایق
boats U قایق
outboard U قایق
caique U قایق
bilge U کف قایق
boat tail U دم قایق
barge U قایق
barges U قایق
lighters U قایق
ferry boat U قایق
lighter U قایق
boat U قایق
underneath U پایین
lower limit U حد پایین
flattest U پایین
short U پایین تر
sub- U یا پایین تر
beneath U پایین تر
low level U پایین
infara U پایین
bal U از مچ پا به پایین
lower most U پایین تر
shitu U پایین
vide infara U پایین
hypogenous U پایین رو
de- U پایین
lower U پایین
further down U پایین تر
flat U پایین
shorter U پایین تر
shortest U پایین تر
tailwater U پایین اب
infara U پایین تر
down U پایین
down stairs U پایین
dowm U پایین
beneath U پایین
subatmospheric U پایین تر از جو
submiss U پایین
subteen U پایین تر از سن 31
neath or neath U پایین
neath or neath U پایین تر
lower U پایین تر
below <adv.> U در پایین
lowered U پایین تر
lowering U پایین تر
lowers U پایین تر
hereafter <adv.> U در پایین
bottoms U پایین
bottom U پایین
low U پایین
below U پایین
hereinafter [formal] <adv.> U در پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U در پایین
canoes U قایق رانی
grappling irons U لنگر قایق
lifeboats U قایق نجات
grappling iron U لنگر قایق
ferries U قایق موتوری
fittings U لوازم قایق
lifeboat U قایق نجات
life raft U قایق نجات
schooner U قایق دو دگلی
landing craft raiding U قایق هجومی
dinghy U قایق تفریحی
boathouses U قایق خانه
boathouses U آشیانهی قایق
cabin cruiser U قایق تفریحی
cabin cruisers U قایق تفریحی
hydrofoil U قایق پرنده
hydrofoil U قایق هواناو
hulls U بدنه قایق
hull U بدنه قایق
hydrofoils U قایق پرنده
hydrofoils U قایق هواناو
rowboat U قایق پارویی
boathouse U آشیانهی قایق
boathouse U قایق خانه
icebreaker U قایق یخ شکن
iceboat U قایق یخ شکن
ice boat U قایق یخ شکن
stern U عقب قایق
hold water U قایق ایست
gunwale U لبه قایق
sternest U عقب قایق
sterns U عقب قایق
rowboats U قایق پارویی
ferrying U قایق موتوری
cradles U زین قایق
monohull U قایق با یک بدنه
motor sailer U قایق موتوردار
motorboat engine U قایق موتوری
yachting U قایق رانی
cradled U زین قایق
motorboat U قایق موتوری
sailboats U قایق بادی
sailing boats U قایق بادبانی
ferry U قایق موتوری
painter U طناب قایق
painters U طناب قایق
cradle U زین قایق
sailing boat U قایق بادبانی
rafts U قایق باری
sailboat U قایق بادبانی
ferried U قایق موتوری
raft U قایق باری
lighterage U قایق باری
tumbrel U قایق ته صاف
tumbril U قایق ته صاف
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com