English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phelloderm U بافت چوب پنبهای
suber U بافت چوب پنبهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
suberic U دارای بافت چوب پنبهای
suberization U ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
suberize U تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
suberose U دارای بافت چوب پنبهای
suberous U دارای بافت چوب پنبهای
Other Matches
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
callous U پنبهای
cottony U پنبهای
cotton U پنبهای
cottons U پنبهای
cotton sleeving U بوش پنبهای
subereous U چوب پنبهای
suberose U چوب پنبهای
corky U چوب پنبهای
cotton covered wire U سیم با روکش پنبهای
cotton enameled wire U سیم لعابدار پنبهای
candlewick U نخ پنبهای حاشیه دوزی
cork sheet U ورقه چوب پنبهای
d.c.c. U سیم با دو روکش پنبهای
corkiness U خاصیت چوب پنبهای
double cotton covered U سیم با دو روکش پنبهای
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
gingham U نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
cheesecloth U پارچهی پنبهای درشت باف
bombast U جنس پنبهای گزافه گویی
calico U پارچههای پنبهای ارزان قیمت
GI U لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
GIs U لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
dungaree U نوعی پارچه پنبهای نامرغوب زبر وخشن
cork jacket U جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
flannelette U پارچه پنبهای شبیه فلانل فلانل نما
cork U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
corks U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
knit goods U کش بافت
neurine U بافت پی
gold tisane U زر بافت
contexts U بافت
loose texture U بافت شل
fiber U بافت
of a loose textture U شل بافت
of a loose texture U شل بافت
knitted U بافت
contexture U بافت
context U بافت
tissue U بافت
texture U بافت
tissues U بافت
grain U بافت
textures U بافت
in vivo U بافت زنده
histoloysis U بافت خواری
histology U بافت شناسی
typical <adj.> U بافت معمولی
texture U ترکیب بافت
basket-weave U بافت حصیری
knit goods U کالای کش بافت
texture of soil U بافت خاک
style U سبک بافت
nerve tissue U بافت عصبی
typical <adj.> U بافت عادی
necrosis U بافت مردگی
weaving draft U نقشه بافت
slit weave U بافت چاکدار
slip U خطا در بافت
stroma U بافت نمدی
stroma U بافت بنیادی
direction U سمت بافت
vascular tissue U بافت اوندی
basket weave U بافت حصیری
chain stitch بافت زنجیری
close-knit U ریز بافت
xylem U بافت چوبی
welknit U خوش بافت
soil texture U بافت خاک
sennet U بافت حصیری
selvedge U گرد بافت
plain weave U بافت حصیری
knotless U بافت شل و آزاد
knotless U بافت تقلبی
interlocking U بافت با قلاب
flat weave U تخت بافت
phloem U بافت لیفی
plain weave U بافت ساده
sclerenchyma U بافت زنبوری
selvage U گرد بافت
vascular tissue U بافت هادی
cellular tissue U بافت زنبوری
woof U دست بافت
texture U بافت تاروپود
homespun U بافت خانگی
fibre U بافت لیف
textures U بافت تاروپود
fiber U بافت لیف
adipose tissue U بافت چربی
fibres U بافت لیف
biopsy U بافت برداری
gross U درشت بافت
grossed U درشت بافت
grosser U درشت بافت
grosses U درشت بافت
grossest U درشت بافت
grossing U درشت بافت
cellular U بافت سلولی
fibrosis U تصلب بافت ها
weave U ساختن بافت
web U بافت یا نسج
hand knitted U دست بافت
collenchyma U بافت کلانشیم
webs U بافت یا نسج
histogenesis U بافت سازی
woofs U دست بافت
histogen U بافت ساز
weaves U ساختن بافت
sclerosis U تصلب بافت
hand knife U خوش بافت
finespun U ریز بافت
blemish [mistake] U عدم تقارن در بافت
balanced plain weave U بافت ساده یک رو یک زیر
sequestrum U قسمت بافت مرده
building steel lathing U بافت ساختمان فولادی
gauze U نوعی بافت توری
collenchyma U بافت لانه زنبوری
taffetized U دارای بافت تافته
homespun U بافت میهنی وطنی
fabrics U سبک بافت اساس
knotless U بافت بدون گره
steel fabric U بافت فولاد ساختمانی
wire netting U بافت توری سیمی
fabric U سبک بافت اساس
anterior commissure U بافت رابط قدامی
woodiness U بافت چوبی وفوردرخت
soil separates U اجزاء بافت خاک
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
lymphopoiesis U تشکیل بافت لنفی
myoma U غده بافت ماهیچه
metal gauze U بافت توری فلزی
mesophyll U بافت درونی برگ
lymphomatous U دارای بافت لنفی
histologist U متخصص بافت شناسی
lymphomatoid U دارای بافت لنفی
histology U علم بافت شناسی
homemade U خانگی خانه بافت
fibrosis U افزایش بافت لیفی
contextual architecture U معماری بافت گرایی
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
warp U نخ تار [در طول بافت]
histological U وابسته به بافت شناسی
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
reticulum U بافت همبند و مشبک
reticulum U بافت نگاهدارنده اعصاب
plain weave U پارچه ساده بافت
commissure U بافت عصبی رابط
epithelialize U بافت پوششی شدن
of a coarse fibre U درشت بافت زمخت
neuroglia U بافت حافظ عصب
histologic U وابسته به بافت شناسی
epithelize U بافت پوششی شدن
tightly weave U بافت پرتراکم و سفت
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
regatta U پارچه نخی سفت بافت
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
flat weave U بافت ساده و بدون پرز
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
regattas U پارچه نخی سفت بافت
adenoidal U منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
anomalous weave U بی نظمی و عدم تقارن در بافت
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
intervenium U بافت میان رگهای برگ
tarlatan U پارچه نخی ساده بافت
lymphoma U غده مرکب از بافت لنفاوی
biopsy U ازمایش میکروسکپی بافت زنده
faille U نوعی پارچه ساده بافت
scar tissue U بافت همبند جای زخم
dyed-in-the-wool U پیش از بافت رنگرزی شده
aceratosis U نارسی و نابالغی بافت شاخی
parenchyma U مغز غده بافت اصلی
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
conceit U [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
gray matter U ماده خاکستری بافت عصبی مغز
fibrocyte U سلول دوکی شکل بافت همبندی
adenoma U ورم خوش خیم بافت غدهای
Urban tissue sites U سایت های بافت فرسوده شهری
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
frostbite U یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
welknit U سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
bunting U پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
phlegmon U اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
adenoid U شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
homograft U پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com