Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stroma
U
بافت نمدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
felt strip
U
نوار نمدی
felt carpet
U
فرش نمدی
fedora
U
کلاه نمدی مردانه
felt cloth
U
پارچه های نمدی
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
derbies
U
نوعی کلاه نمدی لبه دار
derby
U
نوعی کلاه نمدی لبه دار
terai
U
کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
crush hat
U
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
chevron seal
U
کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
knit goods
U
کش بافت
loose texture
U
بافت شل
textures
U
بافت
context
U
بافت
neurine
U
بافت پی
contexture
U
بافت
of a loose textture
U
شل بافت
knitted
U
بافت
of a loose texture
U
شل بافت
contexts
U
بافت
tissues
U
بافت
tissue
U
بافت
gold tisane
U
زر بافت
grain
U
بافت
fiber
U
بافت
texture
U
بافت
necrosis
U
بافت مردگی
hand knife
U
خوش بافت
plain weave
U
بافت ساده
sclerenchyma
U
بافت زنبوری
hand knitted
U
دست بافت
knit goods
U
کالای کش بافت
histology
U
بافت شناسی
histogenesis
U
بافت سازی
histogen
U
بافت ساز
histoloysis
U
بافت خواری
nerve tissue
U
بافت عصبی
in vivo
U
بافت زنده
phloem
U
بافت لیفی
selvage
U
گرد بافت
selvedge
U
گرد بافت
knotless
U
بافت تقلبی
knotless
U
بافت شل و آزاد
plain weave
U
بافت حصیری
slip
U
خطا در بافت
slit weave
U
بافت چاکدار
style
U
سبک بافت
texture
U
ترکیب بافت
typical
<adj.>
U
بافت معمولی
typical
<adj.>
U
بافت عادی
weaving draft
U
نقشه بافت
basket-weave
U
بافت حصیری
interlocking
U
بافت با قلاب
flat weave
U
تخت بافت
sennet
U
بافت حصیری
soil texture
U
بافت خاک
stroma
U
بافت بنیادی
texture of soil
U
بافت خاک
vascular tissue
U
بافت اوندی
vascular tissue
U
بافت هادی
welknit
U
خوش بافت
xylem
U
بافت چوبی
close-knit
U
ریز بافت
chain stitch
بافت زنجیری
basket weave
U
بافت حصیری
direction
U
سمت بافت
weaves
U
ساختن بافت
weave
U
ساختن بافت
textures
U
بافت تاروپود
grosses
U
درشت بافت
web
U
بافت یا نسج
webs
U
بافت یا نسج
sclerosis
U
تصلب بافت
woof
U
دست بافت
woofs
U
دست بافت
cellular
U
بافت سلولی
homespun
U
بافت خانگی
adipose tissue
U
بافت چربی
biopsy
U
بافت برداری
cellular tissue
U
بافت زنبوری
fibre
U
بافت لیف
collenchyma
U
بافت کلانشیم
grossest
U
درشت بافت
grossing
U
درشت بافت
fibrosis
U
تصلب بافت ها
grosser
U
درشت بافت
grossed
U
درشت بافت
fiber
U
بافت لیف
finespun
U
ریز بافت
texture
U
بافت تاروپود
fibres
U
بافت لیف
gross
U
درشت بافت
building steel lathing
U
بافت ساختمان فولادی
steel fabric
U
بافت فولاد ساختمانی
anterior commissure
U
بافت رابط قدامی
soil separates
U
اجزاء بافت خاک
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
sclerenchyma
U
بافت سخت سلولی
regular weave
[plain]
U
بافت معمولی و ساده
taffetized
U
دارای بافت تافته
homespun
U
بافت میهنی وطنی
knotless
U
بافت بدون گره
fabrics
U
سبک بافت اساس
tightly weave
U
بافت پرتراکم و سفت
blemish
[mistake]
U
عدم تقارن در بافت
balanced plain weave
U
بافت ساده یک رو یک زیر
contextual architecture
U
معماری بافت گرایی
gauze
U
نوعی بافت توری
woodiness
U
بافت چوبی وفوردرخت
wire netting
U
بافت توری سیمی
fabric
U
سبک بافت اساس
warp
U
نخ تار
[در طول بافت]
reticulum
U
بافت همبند و مشبک
phelloderm
U
بافت چوب پنبهای
histology
U
علم بافت شناسی
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
neuroglia
U
بافت حافظ عصب
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
reticulum
U
بافت نگاهدارنده اعصاب
histologic
U
وابسته به بافت شناسی
metal gauze
U
بافت توری فلزی
histological
U
وابسته به بافت شناسی
myoma
U
غده بافت ماهیچه
histologist
U
متخصص بافت شناسی
epithelialize
U
بافت پوششی شدن
lymphopoiesis
U
تشکیل بافت لنفی
homemade
U
خانگی خانه بافت
mesophyll
U
بافت درونی برگ
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
suber
U
بافت چوب پنبهای
collenchyma
U
بافت لانه زنبوری
plain weave
U
پارچه ساده بافت
lymphomatoid
U
دارای بافت لنفی
lymphomatous
U
دارای بافت لنفی
commissure
U
بافت عصبی رابط
of a coarse fibre
U
درشت بافت زمخت
epithelize
U
بافت پوششی شدن
lymphoma
U
غده مرکب از بافت لنفاوی
faille
U
نوعی پارچه ساده بافت
texture
U
دارای بافت ویژهای نمودن
anomalous weave
U
بی نظمی و عدم تقارن در بافت
regatta
U
پارچه نخی سفت بافت
textures
U
دارای بافت ویژهای نمودن
flat weave
U
بافت ساده و بدون پرز
regattas
U
پارچه نخی سفت بافت
intervenium
U
بافت میان رگهای برگ
tarlatan
U
پارچه نخی ساده بافت
suberous
U
دارای بافت چوب پنبهای
suberic
U
دارای بافت چوب پنبهای
aceratosis
U
نارسی و نابالغی بافت شاخی
neurogenic
U
ایجاد کننده بافت عصبی
commissurotomy
U
برداشتن بافت عصبی رابط
suberose
U
دارای بافت چوب پنبهای
parenchyma
U
مغز غده بافت اصلی
match
U
قرینه سازی در طرح یا بافت
cotton duke
U
بافت ساده پنبهای یا کتانی
biopsy
U
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
adenoidal
U
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
scar tissue
U
بافت همبند جای زخم
dyed-in-the-wool
U
پیش از بافت رنگرزی شده
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
suberization
U
ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
adenoma
U
ورم خوش خیم بافت غدهای
suberize
U
تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
cork
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
corks
U
بافت چوب پنبه درخت بلوط
fibrocyte
U
سلول دوکی شکل بافت همبندی
Urban tissue sites
U
سایت های بافت فرسوده شهری
necrotic
U
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
gray matter
U
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
frostbite
U
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
conceit
U
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
bunting
U
پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
Cicim
U
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
adenoid
U
شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
phlegmon
U
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
to pace the web
U
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
welknit
U
سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
homograft
U
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
endodermis
U
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
texture mapping
U
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
essential elements
U
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
epithelioma
U
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
grafts
U
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
move of pattern
U
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
row
U
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
grafted
U
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
power loom
U
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
graft
U
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
weft-face pattern
U
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com