English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fabric U بافته عنصر تار و پود
fabrics U بافته عنصر تار و پود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
wicker work U سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
chains U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
jijim [cicim] U جاجیم [دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
Kurdish rug U فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
Pazyryk rug U فرش پازیریک [این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
floral design U طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
intertissued U در هم بافته
mesh U بافته
meshes U بافته
meshing U بافته
knitwork U بافته
grained U بافته
wale U بافته
tissues U بافته
textural U بافته
tissue U بافته
web U منسوج بافته
plaited U موی بافته
plait U گیس بافته
inbuilt U درون بافته
tresses U گیس بافته
plait U موی بافته
tressed U بافته شده
plaited U گیس بافته
plaiting U موی بافته
plaiting U گیس بافته
pigtails U گیس بافته
pigtail U گیس بافته
flemish eye U چشمی بافته
grommet strop U حلقه بافته
interthreaded U بهم بافته
conjunctive tissue U بافته ملتحمه
weft U چیز بافته
tress U گیس بافته
plaits U گیس بافته
plaits U موی بافته
braided cordage U طناب بافته
interlace U [تزئینات در هم بافته]
splice U مفصل بافته
splices U مفصل بافته
textile U پارچه بافته
webs U منسوج بافته
splicing U مفصل بافته
spliced U مفصل بافته
textiles U پارچه بافته
interlaced scannig U تقطیع بهم بافته
interlacing U تقطیع بهم بافته
tissue U رشته پارچهء بافته
texture U بافته پارچه منسوج
line interlace U تقطیع بهم بافته
textures U بافته پارچه منسوج
interlaced scan U پوییدن درهم بافته
hepatization U سفت شدگی بافته
guernsey U لباس بافته پشمی
tissues U رشته پارچهء بافته
cable U مفتول فلزی بافته
interlaced U درهم بافته مشبک
cabled U مفتول فلزی بافته
brushwood hurdle U سرشاخه بافته شده کنار هم
urban rug U [فرش بافته شده در شهر]
pigtails U گیسوی بافته وپشت سر انداخته
pigtail U گیسوی بافته وپشت سر انداخته
interweave U نقش شلوغ و درهم بافته
baberpole border U شیرازه بافته شده از دو رنگ
tuque U کلاه بافته پشمی زمستانی
platting U حصیر بافته برای کلاه سازی
component U عنصر
components U عنصر
member U عنصر
isomeric U هم عنصر
masurium U عنصر 34
element U عنصر
agents U عنصر
agent U عنصر
members U عنصر
elements U عنصر
to pace the web U پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
mycelium U توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری
scarlet U [زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
disafected person U عنصر نامطلوب
delay element U عنصر تاخیری
thermocouple U عنصر حرارتی
threshold element U عنصر استانهای
symmetry element U عنصر تقارن
stop element U عنصر ایست
tactical element U عنصر تاکتیکی
alloying agent U عنصر الیاژی
alloying element U عنصر الیاژی
alloying element U عنصر الیاژ
aqueous element U عنصر ابی
biotic element U عنصر زیستی
transition element U عنصر واسطه
wallydraigle U سست عنصر
chemical element U عنصر شیمیایی
code element U عنصر رمز
coupling element U عنصر اتصال
coupling element U عنصر پیوست
cryotron U عنصر برودتی
data element U عنصر داده
electronic element U عنصر الکترونیکی
start element U عنصر شروع
minor constituent U عنصر فرعی
minor constituent U عنصر جزئی
nand element U عنصر نقیض و
weak minded U سست عنصر
signal element U عنصر علامتی
processing element U عنصر پردازشی
passive element U عنصر غیرعامل
picture element U عنصر تصویر
print element U عنصر چاپ
service element U عنصر اداری
logic element U عنصر لاجیک
tracer element U عنصر ردیاب
guest element U عنصر کم مقدار
trace element U عنصر کم مقدار
identity element U عنصر یکسانی
primitive element U عنصر اولیه
Elementarism U عنصر نگری
shunt element U عنصر موازی
inverse element U عنصر وارون
logic element U عنصر منطقی
primordial element U عنصر ازلی
elements U عنصر عملیاتی
acid forming element U عنصر اسیدی
accommpanying element U عنصر همراه
abiotic element U عنصر بیجان
part U عنصر اصلی
weakling U سست عنصر
element U عنصر عملیاتی
elements U عنصر اساس
abundant element U عنصر فراوان
absorbing element U عنصر جذب
element U عنصر اساس
weak-kneed U سست عنصر
titanium U عنصر فلزی
weak kneed U سست عنصر
active element U عنصر عامل
active element U عنصر کنشی
active element U عنصر فعال
weaklings U سست عنصر
ingredient U عنصر سازنده
ingredients U عنصر سازنده
acid forming element U عنصر اسیدساز
abiotic element U عنصر نازیوه
cable laid rope U طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
heating element U المان یا عنصر حرارتی
task element U عنصر اجرای عملیات
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
strontium U عنصر سبک دو فرفیتی
mental element of crime U عنصر روانی جرم
metal cutting element U عنصر براده برداری
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
physical element of crime U عنصر مادی جرم
pixel U نقطه عنصر تصویری
pyrogen U عنصر قابل اشتعال
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
primordial U عنصر نخستین اساسی
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
active element U عنصر عمل کننده
asterium U عنصر ویژه ستارگان
silicon U سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
air defense element U عنصر پدافند هوایی
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
boron water U ابی که عنصر شیمیایی بردارد
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
jelly bean U ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
element U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
head U اولین عنصر داده در لیست بودن
elements U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
nankeen U یکجور پارچه نخی که اصلاباید ازپنبهای که رنگ طبیعی ان زرداست بافته شود
grey matter U بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
osmium U عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
searched U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy U تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com