Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
main battery
U
باطری اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cell
U
جزء اصلی باطری
cells
U
جزء اصلی باطری
bituminous paint
U
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
Other Matches
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
cells
U
باطری
cell
U
باطری
exchange battery
U
باطری
capacitor
U
باطری
bettery
U
باطری
battery
U
باطری
batteries
U
باطری
poles
U
قطب باطری
primery battery
U
باطری اولیه
torch battery
باطری قلمی
thermal battery
U
باطری حرارتی
low voltage battery
U
باطری فیلامان
pole
U
قطب باطری
solar battery
U
باطری افتابی
dry pile
U
باطری قلمی
biasing battery
U
باطری بایاس
ampere hour capacity
U
فرفیت باطری
battery terminal
U
ترمینال باطری
battery clamp
U
ترمینالهای باطری
battery charger
U
شارژر باطری
battery box
U
جعبه باطری
battery backup
U
باطری پشتیبان
battery acid
U
اسید باطری
c battery
U
باطری شبکه
microphone battery
U
باطری میکروفن
dry cell battery
U
باطری خشک
dry cell
U
باطری خشک
cell tester
U
ازمایشگر باطری
battery switch
U
کلید باطری
mercury battery
U
باطری جیوهای
microbattery
U
باطری کوچک
accumulator battery
U
اکومولاتور باطری
oven battery
U
باطری کوره
cotainer
U
جعبه باطری
ideal galvanic cell
U
باطری ایده ال
heating battery
U
باطری فیلامان
lighting battery
U
باطری نور
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
coke oven battery
U
باطری کوره ذغالی
grid battery
U
باطری بایاس شبکه
battery backup system
U
سیستم پشتیبان باطری
grid bias battery
U
باطری بایاس شبکه
point
U
قطبهای باطری یاپلاتین
high tension battery
U
باطری فشار قوی
high voltage battery
U
باطری فشار قوی
battery output
U
توان برونداد باطری
battery box leg
U
پایه نگهدارنده باطری
internal battery
U
مقاومت داخلی باطری
flashlight battery
U
باطری چراغ قوه
clips
U
ترمینال باطری بست
cells
U
پیل خانه باطری
anodes
U
قطب مثبت باطری
traction battery
U
باطری وسیله نقلیه
cell
U
پیل خانه باطری
anode
U
قطب مثبت باطری
clip
U
ترمینال باطری بست
clipped
U
ترمینال باطری بست
clippings
U
ترمینال باطری بست
batteries
U
باطری برجک توپ
battery
U
باطری برجک توپ
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
Please check the battery.
لطفا باطری را کنترل کنید.
hydrometer
U
وسیله ازمایش اسید باطری
ignition battery
U
باطری سیستم جرقه زنی
nickel cadmium battery
U
باطری الکتریکی نیکل کادمیوم
dynamo battery ignition unit
U
سیستم جرقه زنی دینام -باطری
chargers
U
دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
charger
U
دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
grid
U
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grids
U
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
cordless drill driver
U
دریل برقی
[دریلی که با باطری کار می کند]
[ابزار]
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
unbalanced cell
U
سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
boost charge
U
ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
positive
U
قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
cordless screwdriver
U
پیچگوشتی برقی
[پیچگوشتی که با باطری کار می کند]
[ابزار]
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
primal
U
اصلی
arch
U
اصلی
fundametal
U
اصلی
organic
U
اصلی
principal
U
اصلی
primitive
U
اصلی
immanent
U
اصلی
arches
U
اصلی
firsthand
U
اصلی
arch-
U
اصلی
functional
U
اصلی
elementary
U
اصلی
elementarily
U
اصلی
normative
U
اصلی
fundamental
U
اصلی
initials
U
اصلی
initialled
U
اصلی
isogeny
U
هم اصلی
line link
U
خط اصلی
main attack
U
تک اصلی
trunk
U
خط اصلی
parent
U
اصلی
main deck
U
پل اصلی
initial
U
اصلی
initialling
U
اصلی
initialing
U
اصلی
trunks
U
خط اصلی
initialed
U
اصلی
ingrown
U
اصلی
principals
U
اصلی
main door
U
در اصلی
main lines
U
خط اصلی
primary
U
اصلی
germinal
U
اصلی
text
U
اصلی
texts
U
اصلی
master
U
اصلی
mastered
U
اصلی
principle
U
اصلی
masters
U
اصلی
aboriginals
U
اصلی
aboriginal
U
اصلی
primarily
U
اصلی
primordial
U
اصلی
head
U
اصلی
intrinsic
U
اصلی
inherent
U
اصلی
essentials
U
اصلی
essential
U
اصلی
elemental
U
اصلی
first-hand
U
اصلی
quintessential
U
اصلی
main line
U
خط اصلی
main
<adj.>
U
اصلی
main
U
خط اصلی
seminal
U
اصلی
cardinal
U
اصلی
cardinals
U
اصلی
native code
U
کد اصلی
mainline
U
خط اصلی
genuine
U
اصلی
originals
U
اصلی
majored
U
اصلی
proto
U
اصلی
radical
U
اصلی
majoring
U
اصلی
mainline
U
اصلی
mainlined
U
خط اصلی
mainlined
U
اصلی
mainlines
U
خط اصلی
mainlines
U
اصلی
mainlining
U
خط اصلی
mainlining
U
اصلی
radicals
U
اصلی
essential
<adj.>
U
اصلی
prime
U
اصلی
major
<adj.>
U
اصلی
quintessential
<adj.>
U
اصلی
primed
U
اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com