English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
audibly U باصدای رسا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flop U صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopped U صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopping U صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flops U صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
high U تند زیاد باصدای زیر
high U باصدای بلند
highest U تند زیاد باصدای زیر
highest U باصدای بلند
highs U تند زیاد باصدای زیر
highs U باصدای بلند
harangue U باصدای بلند نطق کردن
harangued U باصدای بلند نطق کردن
harangues U باصدای بلند نطق کردن
haranguing U باصدای بلند نطق کردن
stump U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumping U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumps U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
aloud U باصدای بلند
toll U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolling U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
thunder U اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thundered U اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thunders U اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
loud U باصدای بلند
louder U باصدای بلند
loudest U باصدای بلند
swish U باصدای فش فش زدن
swished U باصدای فش فش زدن
swishes U باصدای فش فش زدن
swishing U باصدای فش فش زدن
gaff U باصدای بلندخندیدن قلابدار کردن
slam U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slammed U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slamming U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slams U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
plop U باصدای تلپ
plopped U باصدای تلپ
plopping U باصدای تلپ
plops U باصدای تلپ
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
declamatory U مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
rasp U باصدای سوهان گوش راازردن
rasped U باصدای سوهان گوش راازردن
rasping U باصدای سوهان گوش راازردن
rasps U باصدای سوهان گوش راازردن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
whiff U باصدای پف حرکت دادن وزیدن
boisterously U باصدای زیاد
dirdum U توبیخ باصدای بلند
flip flop U باصدای چلپ چلوپ
plunk U باصدای تلپ
sound off U باصدای بلند صحبت کردن
thready U رشته رشته باصدای باریک
to laugh boisterously U باصدای بلند خندیدن
to ring the curtain up or down U پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
ululate U باصدای بلند ناله وزاری کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com