English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
the game is up U بازی باخت
Those who lose must step out. U هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
following my lead U یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
stymieing U توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymie U توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymied U توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymies U توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
he is on as hamlet U او هملت بازی میکند
infielder U که در وسط میدان بازی میکند
mugwump U سیاست و حزب بازی دوری میکند
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
wire dancer U کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
comediennes U زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
comedienne U زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
bowler U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
bowlers U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
soubrette U بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
me seems U مینماید
he looks brave U او دلیر مینماید
he seems to be tired U خسته مینماید
methinks U چنین مینماید
cash dispensers U پرداخت مینماید
cash dispenser U پرداخت مینماید
defeated U باخت
defeat U باخت
defeats U باخت
defeating U باخت
loss U باخت
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
it look as if U چنین مینماید که گویی
win:i had twowins and onedefc U من دو بردداشتم و یک باخت
lemons U باخت عمدی
loss on points U باخت با امتیاز
unbeatable U باخت ناپذیر
tank U باخت عمدی
gamble U برد و باخت
gambles U برد و باخت
sudden-death U ناگهان باخت
sudden death U ناگهان باخت
lemon U باخت عمدی
dump U باخت عمدی
gambled U برد و باخت
player U بازیکن
spieler U بازیکن
gamer U بازیکن
gamester U بازیکن
player U بازیکن
spielers U بازیکن ها
gamers U بازیکن ها
players U بازیکن ها
gamesters U بازیکن ها
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
upset U باخت رقیب محبوب
upsets U باخت رقیب محبوب
upsetting U باخت رقیب محبوب
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
linemen U بازیکن خط جلو
cf U بازیکن مرکز
halfback U بازیکن میانه
halfback U میان بازیکن
lineman U بازیکن خط جلو
linksman U گلف بازیکن
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
default U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulting U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaults U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulted U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
what is the score U حساب برد و باخت چقدراست
seeded U بازیکن سابقه دار
player U هنرپیشه بازیکن ورزشی
never failing U حتمی
imperatives U حتمی
very U حتمی
unalienable <adj.> U حتمی
emergencies U حتمی
indispensable U حتمی
unalterable <adj.> U حتمی
imminent U حتمی
emergence U حتمی
all right U حتمی
definite <adj.> U حتمی
cretain U حتمی
emergency U حتمی
categoric U حتمی
categorical U حتمی
imperative U حتمی
indispensability U حتمی
cocksure U حتمی
inalienable <adj.> U حتمی
indispensable <adj.> U حتمی
inevitable <adj.> U حتمی
absolute <adj.> U حتمی
discount house U موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
factoring agent U فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
quarterback U بازیکن خط حمله کارفرمایی کردن
quarterbacks U بازیکن خط حمله کارفرمایی کردن
the inevitable U حتمی الوقوع
certain to happen U حتمی الوقوع
indispensably U بطور حتمی
potential enemy U دشمن حتمی
incident U حتمی وابسته
incidents U حتمی وابسته
liquid consonants U حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
constant speed unit U گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
singleton U ورقی که در دست بازیکن نظیری ندارد
shortstop U موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
inevitable U حتمی الوقوع بدیهی
portal to portal U وابسته بمدتی که کارگر از درورودی تا شروع بکار صرف مینماید
award U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awards U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
sorehead U شخص کم فرفیت که در اثر باخت یا شکست عصبانی میشود
fielder U بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
It is in the bag . It is a dead cert. U ردخورد ندارد (حتمی است )
combat essential U مورد نیاز حتمی رزمی
death is inevitable U مرگ حتمی یا چاره ناپذیراست
photochemistry U رشتهای از علم شیمی که درباره اثر نور در موادشیمیایی بحث مینماید
acanthosisnigricans U بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
fellow traveler U کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
the story is probale U این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
del credere agent U نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
to be a foregone conclusion <idiom> U نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
page U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
faults U برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
destructive cursor U نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
edit U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
scsi U بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
critical error U خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
controller U را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
edited U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
faulted U برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
fault U برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
controllers U را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
Intel U بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
postbyte U بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
Intel U بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
million instructions per second U اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
key کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
slaves U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaved U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaving U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
opens U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
samplers U مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
opened U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
harder U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
dat U درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
sampler U مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
plotter U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
plotters U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
terminate and stay resident program U برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
logic U مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
optimize U کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
hard U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
uart U از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
broadband U روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند
TCP U مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
EMM U امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com