English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
figure skating U یخ بازی نمایشی
showboat U نمایشی بازی کردن
academic assault شمشیر بازی نمایشی
charitable U خیریه
charity organization U سازمان خیریه
charitable institution U موسسه خیریه
foundation U موسسه خیریه
alms house U مسافرخانه خیریه
benefits society U انجمن خیریه
foundation U سازمان خیریه
charity U موسسه خیریه
charities U موسسه خیریه
welfare U سعادت خیریه
pious foundations U بنگاههای خیریه
institutionalism U سیاست خیریه واخلاقی
sisterhood U انجمن خیریه مذهبی نسوان
sorority U انجمنهای خیریه یا کلوب نسوان
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
colleger U دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
corody U لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
institutionalism U سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
flashiest U نمایشی
flashier U نمایشی
flashy U نمایشی
scenic U نمایشی
showdowns U نمایشی
epideictic U نمایشی
dramatic U نمایشی
exhibitive U نمایشی
expository U نمایشی
dramatically U نمایشی
showdown U نمایشی
flag day U هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
expositive U نمایشی نمایشگاهی
performing arts U هنرهای نمایشی
stagy U نمایشی صحنهای
display architecture U معماری نمایشی
demonstration effect U اثر نمایشی
representative arts U فنون نمایشی
false arch U قوس نمایشی
ideogramic U نمایشی تجسمی
hot dogging U عملیات نمایشی
ideogrammic U نمایشی تجسمی
demo U نمونه نمایشی
demonstrability U نمایشی نمایش دادنی
traversed U حرکت نمایشی اسب
traversing U حرکت نمایشی اسب
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
traverse U حرکت نمایشی اسب
traverses U حرکت نمایشی اسب
performing U وابسته به هنرهای نمایشی
mock up U نمونه نمایشی کالا
the drama U تصنیف داستانهای نمایشی
display menu U فهرست انتخاب نمایشی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
problem plav U نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
international demonstration effect U اثر نمایشی بین المللی
to put over a play U موافق بدادن نمایشی شدن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dramaturge U نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
monopolylogue U نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
varieties U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
variety U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
colours U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
It was an enjoyable performance, if less than ideal. U این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
thin window display U نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
mosaic U حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
dramatic monologue U نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
multiviewports U صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
flattest U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flat U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
analogue U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
solitaire U تک بازی
falconine U بازی
gaming U بازی
openness U بازی
watermanship U اب بازی
sportiveŠetc U بازی کن
fun U بازی
slackness U بازی
solitaires U تک بازی
game U بازی
action U بازی
actions U بازی
dibasic U دو بازی
grey hound U سگ بازی
basic U بازی
patulousness U بازی
play U بازی
plain dealing U بازی
played U بازی
plays U بازی
hopscotch U بازی لی لی
playing U بازی
clearance U بازی
home U بازی
basics U بازی
homes U بازی
partie U بازی
puppet show U خیمه شب بازی
puppetry U خیمه شب بازی
polo U چوگان بازی
trickiness U حقه بازی
cog U حقه بازی
playact U رل بازی کردن
open heartedness U راست بازی
play therapy U بازی درمانی
handouts U نوبت بازی
lusory U بازی کن خنده کن
golfing U بازی گلف
cage U بازی بسکتبال
trick U شعبده بازی
tricked U شعبده بازی
tricking U شعبده بازی
double dealing U حقه بازی
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
sporting U بازی دوست
handout U نوبت بازی
cogs U حقه بازی
hustle U بازی هشیارانه
malversation U دغل بازی
factionalism U فرقه بازی
playing the board U بازی بر صفحه
mountebankery U زبان بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
mountebankery U چاچول بازی
playing the board U بازی فی نفسه
playing the man U بازی با حریف
playing the man U بازی روانی
playing time U مدت بازی
popery U پاپ بازی
trapze U بند بازی
rugby U بازی رگبی
hustled U بازی هشیارانه
pugilism U بوکس بازی
hustles U بازی هشیارانه
hustling U بازی هشیارانه
middle game U وسط بازی
on side U پایان بازی
off hand game U بازی جنبی
misplay U بازی اشتباه
cages U بازی بسکتبال
off hand game U بازی غیررسمی
playing court U زمین بازی
priestcraft U کشیش بازی
twiddles U بازی کردن
gimmickry U حقه بازی
fence U شمشیر بازی
fences U شمشیر بازی
Frisbees U بازی با فریزبی
Frisbee U بازی با فریزبی
pederosis U بچه بازی
pederasty or pae U بچه بازی
child's play U بازی کودکان
child's play U بچه بازی
pederasty U بچه بازی
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
passive play U بازی غیرفعال
pedophilia U بچه بازی
holdout U خودداری از بازی
holdouts U خودداری از بازی
twiddling U بازی کردن
play-acts U تو بازی رفتن
play-acts U بازی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com