English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
golf U بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
fives U هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
four handed game U بازی چهارنفره
polo U بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
double U بازی دونفره خطای دبل
doubled U بازی دونفره خطای دبل
doubled up U بازی دونفره خطای دبل
long service line U خط طولی زمین در بازی دونفره
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
lawn bowling U بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
target captain U عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
individual pursuit U تعقیبی دونفره
double team U تیم دونفره
mixed doubles U دونفره مختلط
pairs U تیم دونفره
two man block U دفاع دونفره
ballroom dancing U رقصهای دونفره
double end ball U دسته کفچه دونفره
starred U نوعی قایق دونفره
pairs U تیم دونفره اسکیت
similar pairs U مسابقه دونفره اسکیت
star U نوعی قایق دونفره
shay U درشکه دوچرخه دونفره
stars U نوعی قایق دونفره
dance skating U رقص دونفره زن و مرد
t bar lift U تله اسکی دونفره یا کلنگی
ice dancing U مسابقه رقص دونفره روی یخ
j bar lift U تله اسکی میلهای دونفره
mixed pairs U مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
singularity U انفرادی
individuals U انفرادی
single life U انفرادی
individual U انفرادی
single U انفرادی
poker pocket billiards U بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
solitany confinment U حبس انفرادی
slit trench U سنگر انفرادی
single tax U مالیات انفرادی
spades U بیل انفرادی
several covenants U تعهدات انفرادی
spade U بیل انفرادی
bullword U کمربندحفافتی انفرادی
sporadically U پراکنده انفرادی
close confinement U زندان انفرادی
individualized instruction U اموزش انفرادی
individual tests U ازمونهای انفرادی
close confinement U حبس انفرادی
cell U زندان انفرادی
cells U زندان انفرادی
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
individualism U حالت انفرادی
singles U مسابقه انفرادی
solitary confinement U زندان انفرادی
sporadic U پراکنده انفرادی
two man rule U قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
playing U شرکت درمسابقه انفرادی
individual reserves U وسایل ذخیره انفرادی
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
solo U تک خوانی بطور انفرادی
solos U تک خوانی بطور انفرادی
plays U شرکت درمسابقه انفرادی
personal error U خطاهای انفرادی افراد
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
play U شرکت درمسابقه انفرادی
played U شرکت درمسابقه انفرادی
under arms U مجهز باسلحه سبک و انفرادی
several U انفرادی مربوط به خود چند تن
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
pickets U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
individual reserves U وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
picket U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
foursome U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
foursomes U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
four ball U مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
individuate U فرد کردن انفرادی کردن
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
as <conj.> <prep.> U بصورت
in human shape U بصورت یا
manually U بصورت دستی
periodically U بصورت دورهای
simoltaneously U بصورت همزبان
in a topic form U بصورت عنوان
in the f. U بصورت جسمانی
toothily U بصورت مضرس
nominally U بصورت فاهر
bulk U بصورت عمده
on consignment U بصورت امانی
integrally U بصورت عددصحیح
in outward show U بصورت فاهر
in his own similitude U بصورت خودش
particulate U بصورت ذره
curtly <adv.> U بصورت اجمالی
falsely <adv.> U بصورت غلط
faultily <adv.> U بصورت غلط
incorrectly <adv.> U بصورت غلط
phonily <adv.> U بصورت غلط
wrongly <adv.> U بصورت غلط
neatly <adv.> U بصورت صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
orderly <adv.> U بصورت صحیح
neatly <adv.> U بصورت مرتب
tidily <adv.> U بصورت مرتب
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
aright <adv.> U بصورت صحیح
autonomously U بصورت خودگردان
correctly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت صحیح
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
justly <adv.> U بصورت صحیح
properly <adv.> U بصورت صحیح
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
rightly <adv.> U بصورت صحیح
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
orderly <adv.> U بصورت مرتب
duly <adv.> U بصورت منظم
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
neatly <adv.> U بصورت منظم
tidily <adv.> U بصورت منظم
orderly <adv.> U بصورت منظم
by mistake <adv.> U بصورت غلط
by a mistake <adv.> U بصورت غلط
as a result of a mistake <adv.> U بصورت غلط
by accident <adv.> U بصورت غلط
inadvertently <adv.> U بصورت غلط
unintentionally <adv.> U بصورت غلط
spuriously <adv.> U بصورت غلط
carbonation U بصورت کربنات
Outwardly . on the face of it. U بصورت ظاهر
curtly <adv.> U بصورت کوتاه
duly <adv.> U بصورت مرتب
compendiously <adv.> U بصورت کوتاه
briefly <adv.> U بصورت کوتاه
corporately U بصورت شرکت
curtly <adv.> U بصورت خلاصه
compendiously <adv.> U بصورت خلاصه
briefly <adv.> U بصورت خلاصه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
twist U تاب نخ [بصورت اس یا زد]
briefly <adv.> U بصورت اجمالی
compendiously <adv.> U بصورت اجمالی
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
pounded U بصورت گرد دراوردن
wholesale U بصورت عمده فروختن
decorticate U بصورت الیاف در اوردن از
spheres U بصورت کره دراوردن
story U بصورت داستان در اوردن
orchestrate U بصورت ارکست دراوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com