English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
an insolvent merchant U بازرگان درمانده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forlorn U درمانده بی کس
insolvent U درمانده
helpless U درمانده
to be at a loss U درمانده بودن
fall behind <idiom> U درمانده از ادامه راه
prostrate U درمانده وبیچاره شدن
prostrated U درمانده وبیچاره شدن
prostrates U درمانده وبیچاره شدن
prostrating U درمانده وبیچاره شدن
to stop payment U درمانده یا ورشکست شدن
merchants U بازرگان
traders U بازرگان
tradesman U بازرگان
businesswomen U بازرگان
businesswoman U بازرگان
tradesmen U بازرگان
jobber U بازرگان
businessmen U بازرگان
trader U بازرگان
merchant U بازرگان
businessman U بازرگان
monger U تاجر بازرگان
jobber U بازرگان واسطه
tycoon U بازرگان مهم
tycoons U بازرگان مهم
bankruptcies U توقف بازرگان
bankruptcy U توقف بازرگان
merchant prince U بازرگان دولتمند
wholesaler U بازرگان عمده فروش
wholesalers U بازرگان عمده فروش
fur king U بازرگان بزرگ پوست
banian U بازرگان گیاه خوارهندی انجیرهندی
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com