English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scrutineering U بازرسی فنی قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
inspector general U بازرسی بازرسی کل ارتش
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection U بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
visit U بازرسی
visited U بازرسی
visits U بازرسی
inspection U بازرسی
survey U بازرسی
examining U بازرسی
inspectorship U بازرسی
audits U بازرسی
auditing U بازرسی
audited U بازرسی
examines U بازرسی
audit U بازرسی
perambulation U بازرسی
surveys U بازرسی
examination U بازرسی
surveyed U بازرسی
examined U بازرسی
examinations U بازرسی
inspected U بازرسی
visitation U بازرسی
controlling U بازرسی
inspecting U بازرسی
checked U بازرسی شد
check U بازرسی شد
inspects U بازرسی
checks U بازرسی شد
controls U بازرسی
visitations U بازرسی
examine U بازرسی
inspect U بازرسی
inquiry U بازرسی
inquiries U بازرسی
examen U بازرسی
cross examination U بازرسی
control U بازرسی
controllership U بازرسی
examined U بازرسی کردن
examines U بازرسی کردن
examining U بازرسی کردن
control U بازرسی کردن
probe U میله بازرسی
probed U میله بازرسی
controlling U بازرسی کردن
controls U بازرسی کردن
martitime survey U بازرسی دریائی
right of visit U حق بازرسی و تفتیش
seach U بازرسی کردن
scrutineer U بازرسی فنی
searcher warrant U اجازه بازرسی
examine U بازرسی کردن
survey report U گزارش بازرسی
to look over U بازرسی کردن
vidimus U بازرسی حساب
magnetic inspection U بازرسی مغناطیسی
probes U میله بازرسی
searchingly U بازرسی کردن
inspect U بازرسی کردن
inspect U تحقیق بازرسی
inspected U بازرسی کردن
inspected U تحقیق بازرسی
inspecting U بازرسی کردن
inspecting U تحقیق بازرسی
inspects U بازرسی کردن
inspects U تحقیق بازرسی
checkup U بازرسی کلی
check point U نقطه بازرسی
certificate of survey U گواهی بازرسی
certificate of inspection U گواهی بازرسی
cargo checking U بازرسی بار
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
searchingly U تکاپو بازرسی
searches U بازرسی کردن
manhole U اطاقک بازرسی
manholes U اطاقک بازرسی
jerque U بازرسی کشتی
inspection U بازرسی و بازبینی
inspectional U مربوط به بازرسی
examination U بازرسی معاینه
examinations U بازرسی معاینه
inspection certificate U گواهی بازرسی
detection U بازیابی بازرسی
search U تکاپو بازرسی
search U بازرسی کردن
searched U تکاپو بازرسی
searched U بازرسی کردن
searches U تکاپو بازرسی
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
to browse through U بازرسی کردن
audits U بازرسی رسیدگی
auditing U بازرسی رسیدگی
to search after U بازرسی کردن
audited U بازرسی رسیدگی
audit U بازرسی رسیدگی
identity check U بازرسی شناسنامه
checked U بازرسی کردن
investigating committee U کمیته بازرسی
to rummage U بازرسی کردن
for [your/our] inspection U برای بازرسی
inquiry documents U اسناد بازرسی
look over something <idiom> U بازرسی کردن
committee of inquiry U کمیته بازرسی
surveys U بازرسی کردن
surveyed U بازرسی کردن
unverified <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
check U بازرسی کردن
checks U بازرسی کردن
survey U بازرسی کردن
identity control U بازرسی شناسنامه
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
cargo checking U بازرسی کردن محمولات
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
censorial U مبنی بر بازرسی مطبوعات و
controlling U بازرسی نظارت جلوگیری
privateer U فرمانده کشتی بازرسی
non destructive inspection U بازرسی غیر مخرب
controllable U قابل ممیزی یا بازرسی
contractor inspection system U سیستم بازرسی پیمانها
cleared without examination U ترخیص بدون بازرسی
domiciliary visit U بازرسی خانه شخص
inspective U وابسته به تفتیش و بازرسی
cwe U ترخیص بدون بازرسی
he was appointed to inspect it U مامور شد ان را بازرسی کند
check sweeping U بازرسی مین روبی
input control unit U واحد بازرسی ورودی
right of search U حق بازرسی کشتی در دریاها
checks U امتحان کردن بازرسی
search warrant U حکم بازرسی و ورود
to pick over U بازرسی کردن و برگزیدن
checked U امتحان کردن بازرسی
search warrants U حکم بازرسی و ورود
control U بازرسی نظارت جلوگیری
check U امتحان کردن بازرسی
controls U بازرسی نظارت جلوگیری
FBI U مخفف دفتر بازرسی فدرال
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
tested U شهادت گواهی بازرسی کردن
g man U نماینده مخصوص دایره بازرسی
helical scanning U بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
visitatorial U وابسته به یادارای اختیار بازرسی
tech inspection U بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
espied U جاسوس بودن بازرسی کردن
espying U جاسوس بودن بازرسی کردن
espy U جاسوس بودن بازرسی کردن
inspection gallery U دالان بازرسی گالری بازدید
espies U جاسوس بودن بازرسی کردن
location survey U بازرسی در جای اجناس درانبار
weight and balance sheet U برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
action letter U فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
visitations U اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
board of inspection and survey U هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
visitation U اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
The reporter was held at the checkpoint for several hours. U خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
interrogating U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
check-points U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
interrogate U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
checkpoints U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
caveat emptor U یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
ark U قایق
bilge U کف قایق
barges U قایق
boatdeck U پل قایق
boat tail U دم قایق
outboard U قایق
boat U قایق
caique U قایق
lighter U قایق
barge U قایق
ferry boat U قایق
boats U قایق
barged U قایق
lighters U قایق
coxswain U سکان قایق
four U قایق 4 نفره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com