English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
internment camp U بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
refugee camp U اردوگاه پناهندگان
campoo U اردوگاه نظامیان
civil military relations U روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
refugee hostel U خوابگاه پناهندگان
refugee relief U نجات پناهندگان
lanyard U واکسیل نظامیان
lanyards U واکسیل نظامیان
stratocracy U حکومت نظامیان
border crosser U عبور کنندگان از مرز پناهندگان
linings U به خط شدن نظامیان لایی
militarize U نظامیان رامسلط کردن
stationed U توقفگاه نظامیان وامثال ان
stations U توقفگاه نظامیان وامثال ان
station U توقفگاه نظامیان وامثال ان
lining U به خط شدن نظامیان لایی
refugee relief U کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
off limits U اماکن ممنوعه برای نظامیان
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. U پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
home front U عملیات غیر نظامیان وشخصی ها در زمان جنگ
hep U حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
house of detention U بازداشتگاه
lockup U بازداشتگاه
lockups U بازداشتگاه
confinement facility U بازداشتگاه
penitentiaries U بازداشتگاه
Brig U بازداشتگاه
lock up U بازداشتگاه
concentration camp U بازداشتگاه
penitentiary U بازداشتگاه
concentration camps U بازداشتگاه
detention center U بازداشتگاه
concentration camps U بازداشتگاه اسرا
area confinement facility U بازداشتگاه منطقهای
concentration camp U بازداشتگاه اسرا
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
barracoon U بازداشتگاه بردگان
disciplinary barracks U ندامتگاه بازداشتگاه نظامی
pounded U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
pounds U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
prison camp U بازداشتگاه بیرون شهر
pound U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
prison camps U بازداشتگاه بیرون شهر
Juvenile detention home [American E] U بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
attendance center [British E] U بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
pounding U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
remands U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanded U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remand U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
concentration camp U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
penitentiary U دار التادیب بازداشتگاه یا زندان مجرمین
penitentiaries U دار التادیب بازداشتگاه یا زندان مجرمین
concentration camps U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
campound U اردوگاه
cantonment U اردوگاه
camping U اردوگاه
encampments U اردوگاه
encampment U اردوگاه
camped U اردوگاه
bivouacked U اردوگاه
bivouac U اردوگاه
camps U اردوگاه
bivouacs U اردوگاه
bivouacking U اردوگاه
compounds U اردوگاه
compounded U اردوگاه
camp U اردوگاه
compound U اردوگاه
campground U محوطهی اردوگاه
picket guard U پاسبان اردوگاه
camped U اردوگاه نظامی
campgrounds U محوطهی اردوگاه
labor camp U اردوگاه کار
prison camp U اردوگاه زندانیان
prison camps U اردوگاه زندانیان
camp U اردوگاه نظامی
encamp U مستقرشدن در اردوگاه
bivouacked U اردوگاه موقتی
bivouac U اردوگاه موقتی
encamps U مستقرشدن در اردوگاه
camps U اردوگاه نظامی
encamping U مستقرشدن در اردوگاه
encamped U مستقرشدن در اردوگاه
bivouacking U اردوگاه موقتی
bivouacs U اردوگاه موقتی
stalag U بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
campground U محل گردهمآیی در اردوگاه
concentration camp U اردوگاه کار اجباری
campgrounds U محل گردهمآیی در اردوگاه
concentration camps U اردوگاه کار اجباری
civil censorship U سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
Where is the location of this camp ? U محل این اردوگاه کجاست ؟
rehabilitation U اردوگاه استراحت تسلی دادن
boot camp U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
quarantined U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
civilian internee information bureau U دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
concentrations U تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration U تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
logistics U شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com