English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
associative inhibition U بازداری ناشی از تداعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
associative facilitation U سهولت ناشی از تداعی
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
associations U تداعی
association U تداعی
association school U مکتب تداعی
associative shift U جابجایی تداعی
associative memory U حافظه تداعی
association cortex U قشر تداعی
association method U روش تداعی
association of ideas U تداعی اندیشه ها
associative fluency U سیالی تداعی
backward association U تداعی وارونه
associationist U تداعی گرا
association of ideas U تداعی معانی
associationism U تداعی گرایی
association time U زمان تداعی
association test U ازمون تداعی
assiciative strength U نیرومندی تداعی
forward association U تداعی رو به جلو
clang association U تداعی اوایی
free association U تداعی ازاد
dissuasion U بازداری
suppression U بازداری
deterrence U بازداری
inhibition U بازداری
inhibitions U بازداری
block age U بازداری
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
word association test U ازمون تداعی واژه ها
association U تداعی معانی تجمع
associative thinking U تفکر تداعی گرا
associations U تداعی معانی تجمع
association psychology U روانشناسی تداعی گرا
reactive inhibition U بازداری واکنشی
reciprocal inhibition U بازداری تقابلی
thought stopping technique U فن بازداری اندیشه
inhibits U بازداری کردن
social inhibition U بازداری اجتماعی
inhibit U بازداری کردن
retention volume U حجم بازداری
retention index U اندیس بازداری
retention time U زمان بازداری
retroactive inhibition U بازداری پس گستر
strait jackets U بازداری کردن
strait jacket U بازداری کردن
internal inhibition U بازداری درونی
conditioned inhibition U بازداری شرطی
retention index U شاخص بازداری
inhibition potential U پتانسیل بازداری
cortical inhibition U بازداری مغزی
external inhibition U بازداری برونی
disinhibition U بازداری زدایی
resemblance U [تداعی کردن طرح یا الگو]
proactive inhibition U بازداری پیش گستر
unconditioned inhibition U بازداری غیر شرطی
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
ills U ناشی
ill- U ناشی
dilettanti U ناشی
emergent U ناشی
gauche U ناشی کج
dilettantes U ناشی
dilettante U ناشی
amateurish U ناشی
descended U ناشی
due U ناشی از
result U ناشی
maladroit U ناشی
resulted U ناشی
resulting U ناشی
even tual U ناشی
mala filde U ناشی
skill less U ناشی
skilless U ناشی
on account of somebody [something] U ناشی از
muffing U ناشی
Due to U ناشی از
muffs U ناشی
muff U ناشی
resultant U ناشی
therefrom U ناشی از ان
muffed U ناشی
ill U ناشی
guttural U ناشی از گلو
stingy U ناشی از خست
novice U ادم ناشی
irritative U ناشی از تحریک
privative U ناشی از محرومیت
novices U ادم ناشی
as green as grass <idiom> U کم تجربه و ناشی
emanating U ناشی شدن
jackleg U ناشی نادرست
abnerval U ناشی از عصب
awkward U بی لطافت ناشی
toxic U ناشی از زهراگینی
awkwardness U ناشی گری
rise U ناشی شدن از
awkward age U سن خامکار [ناشی]
premune U ناشی از جلوگیری
unfortunate U ناشی ازبدبختی
adipic U ناشی ازچربی
rise U ناشی شدن
rises U ناشی شدن از
rises U ناشی شدن
emanates U ناشی شدن
emanated U ناشی شدن
gaucherie U ناشی گری
tisy U ناشی از مستی
issues U ناشی شدن
hypostatic U ناشی از ته نشینی
issue U ناشی شدن
gremie U بی تجربه و ناشی
sequent U منتج ناشی
negligent U ناشی از بی مبالاتی
due to an accident U ناشی از یک حادثه
issued U ناشی شدن
variorum U ناشی ازچندمنبع
internal U ناشی ازدرون
dittographic U ناشی ازتکراراشتباهی
unskil U ناشی بی مهارت
unperfect U ناشی نابلد
rhapsodical U ناشی از احساسات
emanate U ناشی شدن
indiscriminate U ناشی از عدم تبعیض
well meaning U ناشی از قصد خوب
despiteous U ناشی ازکینه یالج
diastrophic U ناشی ازتغییرات ارضی
absorption losses U تلفات ناشی از جذب
well-meaning U ناشی از قصد خوب
pot valour U دلپری ناشی از مستی
perjurious U ناشی از پیمان شکنی
occupation disease U امراض ناشی از کار
left handed U واقع در سمت چپ ناشی
ebb current U جریان ناشی از افت اب
flow U ناشی شدن فلو
flowed U ناشی شدن فلو
intuitional U ناشی از درک مستقیم
inexpertness U ناشی گری بی تخصصی
impiteous U ناشی از سخت دلی
interoceptive U ناشی از امعاء واحشاء
damage feasant U خسارت ناشی از حیوانات
occupation authorities U اقتدارات ناشی از اشغال
proceed U ناشی شدن از عایدات
internal U باطنی ناشی ازدرون
vinculo matrimonii U ناشی از علقه زوجیت
arise U رخ دادن ناشی شدن
toxic psychosis U روان پریشی ناشی از سم
arising U رخ دادن ناشی شدن
come U رخ دادن ناشی شدن
comes U رخ دادن ناشی شدن
kinetic energy U نیروی ناشی ازحرکت
renunciatory U ناشی از انکار نفس
use inheritance U وراثت ناشی از کاربرد
royalistic U ناشی از شاه پرستی
tutelar authority U اختیار ناشی از قیومت
proceeded U ناشی شدن از عایدات
shear stress U تنش ناشی از برش
shear failure U گسیختگی ناشی از برش
shear crack U ترک ناشی از برش
scorbutic U ناشی از کمبود ویتامین C
rube U ادم دهاتی ناشی
arises U رخ دادن ناشی شدن
well-intentioned U ناشی از نیت خوب
ingenious U با هوش ناشی از زیرکی
renunciative U ناشی از انکار نفس
flows U ناشی شدن فلو
war risks U خطرات ناشی از جنگ
result U ناشی شدن نتیجه
resulted U ناشی شدن نتیجه
resulting U ناشی شدن نتیجه
inexpertly U ازروی ناشی گری
transmission U خطای ناشی از اختلال در خط
ravening U حریص ناشی از حرص
sentiment U ضعف ناشی ازاحساسات
transmissions U خطای ناشی از اختلال در خط
profits a prendre U حقوق ناشی از مزارعه
wind wave U خیز اب ناشی از باد
wind wave U موج ناشی از باد
thoughtless U لاقید ناشی از بی فکری
short sighted U ناشی از کوته نظری
form drag U مقاومت ناشی از شکل جسم
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
simple content debt U دین ناشی از قرارداد شفاهی
paganish U بیت پرست ناشی ار شرک
forced vibration U ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
faute de mieux U همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
property income U درامد ناشی از املاک ومستغلات
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
somatogenic U ناشی از سلولهای جداری وبدنه
technological unemployment U بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
supply push inflation U تورم ناشی از فشار عرضه
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
idols of the cave U اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
rental income U درامد ناشی از اجاره بها
wage push inflation U تورم ناشی از فشار مزد
repetitive stress injury U اسیب ناشی از فشار تکراری
lummox U ادم ناشی وخام دست
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com