English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cutaneous pupillary reflex U بازتاب پوستی مردمک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pupillary reflex U بازتاب مردمک
dermoid U دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
dermoidal U دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
tropical sore U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
pupils U مردمک
pupil U مردمک
mydriasis U اتساع مردمک
pupilloscope U مردمک سنج
pupils U مردمک چشم
pupil U مردمک چشم
apples U مردمک چشم
apple of the eye U مردمک چشم
eyeball U مردمک چشک
eyeballs U مردمک چشک
apple U مردمک چشم
pearl U مردمک چشم صدف
myosis U تنگ شدن مردمک
argyll robertson pupil U مردمک ارگیل- رابرتسون
eye baby U تصویر شخص در مردمک چشم
mydriasis U اتساع زیاد مردمک چشم
myotic U که مایه انقباض مردمک چشم گرد د
barky U پوستی
dermatic U پوستی
cortical U پوستی
tegumental U پوستی
crustal U پوستی
cutaneous sense U حس پوستی
corticated U پوستی
dermal U پوستی
cutaneous U پوستی
dermatoid U پوستی
pergameneous U پوستی
integumentary U پوستی
skinny U پوستی
pelting U پوستی
corticate U پوستی
parchmenty U پوستی
skinning U پوست پوستی
parchment paper U کاغذ پوستی
pell U طومار پوستی
percutaneous U زیر پوستی
transcutaneous U ماوراء پوستی
transcutaneal U ورا پوستی
transcutaneal U ماوراء پوستی
subcutaneous U زیر پوستی
skinned U پوست پوستی
intradermic U درون پوستی
intradermal U درون پوستی
dermal senses U احساسهای پوستی
hypodermal U زیر پوستی
dermatosis U بیماریهای پوستی
skins U پوست پوستی
skin U پوست پوستی
haptics U علم حواس پوستی
papilloma U ورم یا برامدگیهای پوستی
busbies U یکجور کلاه پوستی
busby U یکجور کلاه پوستی
dermatology U مبحث امراض پوستی
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
reflexes U بازتاب
echoing U بازتاب
reflexion U بازتاب
reflex U بازتاب
echoes U بازتاب
echoed U بازتاب
echo U بازتاب
plantar reflex U بازتاب کف پا
reflector U بازتاب
reflection U بازتاب
reflectors U بازتاب
interpupillary U واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
chiclero's ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
pergameneous U مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
cutaneous leishmaniasis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
tropical sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
chiclero ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
reflection grating U توری بازتاب
reflection coefficient U ضریب بازتاب
reflection of light U بازتاب نور
reflector buoy U بویه بازتاب
reflectometer U بازتاب سنج
reflectivity U بازتاب پذیری
reflection plane U صفحه بازتاب
reflex arc U کمان بازتاب
reflex arc U قوس بازتاب
stretch reflex U بازتاب کشیدگی
flashback U بازتاب اشعه
sucking reflex U بازتاب مکیدن
reflexivity U بازتاب پذیری
spinal reflex U بازتاب نخاعی
salivary reflex U بازتاب بزاقی
rooting reflex U بازتاب گونه
static reflex U بازتاب تعادل
righting reflex U بازتاب تعادل
reflexology U بازتاب شناسی
reflexogenous zones U نواحی بازتاب زا
reflex time U زمان بازتاب
reflex reserve U پس مانده بازتاب
rossolimo reflex U بازتاب روسولیمو
reflex circuit U قوس بازتاب
tendon reflex U بازتاب وتری
law of reflection U قانون بازتاب
plane of reflection U صفحه بازتاب
achilles reflex U بازتاب اشیل
albedo U نمار بازتاب
ground return U بازتاب زمینی
flexion reflex U بازتاب خمش
albedo U توان بازتاب
crossed reflex U بازتاب متنافر
cranial reflex U بازتاب جمجمهای
angle of reflaction U زاویه بازتاب
conditioned reflex U بازتاب شرطی
coefficient of reflection U ضریب بازتاب
reflection angel U زاویه بازتاب
chain reflex U بازتاب زنجیرهای
bragg reflection U بازتاب پراگ
babinski reflex U بازتاب بابینکسی
background reflection U بازتاب زمینهای
achilles jerk U بازتاب اشیل
abdominal reflex U بازتاب شکمی
flashbacks U بازتاب اشعه
reflection U بازتاب اندیشه
reflect U بازتاب دادن
reflecting U بازتاب دادن
raster U شبکه بازتاب
orienting reflex U بازتاب سوگیری
orientation reflex U بازتاب سوگیری
negative movement reflex U بازتاب گریز
mass reflex U بازتاب کلی
reflects U بازتاب دادن
reflection law U قانون بازتاب
reflectability U بازتاب پذیری
prepotent reflex U بازتاب غالب
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
to slit hide into thongs U پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
audi U بازتاب دیداری- شنیداری
reflect U بازتاب یافتن بازتابیدن
pgr U بازتاب گالوانیکی- روانی
reflecting U بازتاب یافتن بازتابیدن
reflects U بازتاب یافتن بازتابیدن
bechterev mendel reflex U بازتاب بختریف- مندل
blinking reflex U بازتاب پلک زدن
positive movement reflex U بازتاب حرکت گرایشی
reflex latency U دوره نهفتگی بازتاب
psychogalvanic reflex U بازتاب گالوانیکی- روانی
knee jerk reflex U بازتاب پرش زانو
irreflexive U بی خیال بدون بازتاب
phasic stretch reflex U بازتاب کشش مرحلهای
haab's pupillary reflex U بازتاب مردمکی هاب
startle reflex U بازتاب یکه خوردن
consensual eye reflex U بازتاب همخوان چشم
grasping reflex U بازتاب چنگ زدن
eye blink reflex U بازتاب پلک زدن
unconditioned reflex U بازتاب غیر شرطی
cutaneous secretory reflex U بازتاب تراوشی پوست
patellar reflex U بازتاب پرش زانو
Boers U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boer U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
mirror U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrored U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
acanthosisnigricans U بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com