Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
organises
U
بازار سازمان یافته
organising
U
بازار سازمان یافته
organize
U
بازار سازمان یافته
organizes
U
بازار سازمان یافته
organizing
U
بازار سازمان یافته
organized market
U
بازار سازمان یافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
organized
U
سازمان یافته
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
walras law
U
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping
U
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
sub domain
U
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
market research
U
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairs
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
market failure
U
شکست بازار نارسائی بازار
ibi
U
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
market value
U
در بازار قیمت بازار
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring
U
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
structure
U
سازمان سازمان دادن
structures
U
سازمان سازمان دادن
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
structured programming
U
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
market economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
findings
U
یافته
finding
U
یافته
extended
U
تمدید یافته
depauperate
U
تقلیل یافته
allocated
U
اختصاص یافته
mature economy
U
تکامل یافته
done
U
وقوع یافته
structured
U
ساخت یافته
matched
U
تطبیق یافته
transferred
U
انتقال یافته
tuned
U
وفق یافته
expanded
U
بسط یافته
waney
U
کاهش یافته
nascent
U
پیدایش یافته
full fledged
U
تکامل یافته
full-fledged
U
تکامل یافته
generalized
U
تعمیم یافته
due out
U
خاتمه یافته
glorified
U
تجلیل یافته
abroad
U
گسترش یافته
linked
U
پیوند یافته
awakened
U
اگاهی یافته
transmissive
U
انتقال یافته
instinct with life
U
روح یافته
past
U
پایان یافته
deployed
U
گسترش یافته
nee
U
تولد یافته
wany
U
کاهش یافته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
applied
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
porrect
U
بسط یافته
instinct with force
U
نیرو یافته
endrgized
U
انرژی یافته
downfallen
U
زوال یافته
mature soil
U
خاک تکامل یافته
structured walkthroughs
U
بررسیهای ساخت یافته
find
U
چیز یافته مکشوف
twice born
U
تولدتازه روحانی یافته
finds
U
چیز یافته مکشوف
extended precision
U
دقت توسعه یافته
allopatric
U
بتنهایی وقوع یافته
endarch
U
از مرکزبخارج امتداد یافته
generalized routine
U
روال تعمیم یافته
mature economy
U
اقتصاد رشد یافته
contd
U
مخفف ادامه یافته
reduced mass
U
جرم کاهش یافته
diminished
U
: تقلیل یافته کاسته
formatted display
U
نمایش شکل یافته
generalized coordinates
U
مختصات تعمیم یافته
bimanual
U
بادودست انجام یافته
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
systematized delusions
U
هذیانهای نظام یافته
structured english
U
انگلیسی ساخت یافته
structured design
U
طراحی ساختار یافته
inning
U
زمین باز یافته
sort merge program
U
پردازش تعمیم یافته
elaborated code
U
رمز بسط یافته
generalized force
U
نیروی تعمیم یافته
developed contries
U
ممالک توسعه یافته
reborn
U
تولد تازه یافته
diminished
U
[قوس تقلیل یافته]
linked subroutine
U
زیربرنامه پیوند یافته
development system
U
سیستم توسعه یافته
redivivus
U
تولد تازه یافته
reduced form
U
فرم تقلیل یافته
centralized design
U
طراحی تمرکز یافته
That is despised which is cheaply obtained.
<proverb>
U
ارزان یافته خوار است .
salvage
U
اموال نجات یافته از خطر
salvaged
U
اموال نجات یافته از خطر
salvaging
U
اموال نجات یافته از خطر
salvages
U
اموال نجات یافته از خطر
well ordered
U
بنحو اکمل انجام یافته
reborn
U
تغییر حالت روحانی یافته
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
generalized function
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
regenerating
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerate
U
زندگی تازه و روحانی یافته
generalized reinforcer
U
تقویت کننده تعمیم یافته
completing
U
خاتمه یافته یا کامل شده
crumblings
U
فاسد شده زوال یافته
ramus
U
قسمت بر امده واطاله یافته
structures coding
U
برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming
U
برنامه نویسی ساخت یافته
content addressed
U
نشامی یافته از روی محتوی
generalized inhibitory potential
U
پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
completes
U
خاتمه یافته یا کامل شده
completed
U
خاتمه یافته یا کامل شده
Distribution
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
fully formed character
U
کاراکتر تمام شکل یافته
ranker
U
افسر ترفیع یافته افسرصفی
extendeo core
U
حافظه چنبرهای توسعه یافته
extended character set
U
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
regenerated
U
زندگی تازه و روحانی یافته
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
human oriented language
U
زبان ارایش یافته بشری
complete
U
خاتمه یافته یا کامل شده
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
ox man
U
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
deployed
U
مستقر گسترش یافته در روی زمین
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
substantiative
U
بادلیل اثبات شده تجسم یافته
airborne
U
بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
new born
U
زاییده شده تازه تولد یافته
newton
U
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
abended
U
خاتمه یافته بطور غیر عادی
after image
یک کپی از داده که تغییر یافته است.
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
generations
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
structured flowchart
U
نمودار گردش کار ساخت یافته
markets
U
بازار
mart
U
بازار
market place
U
بازار
market places
U
بازار
shopping center
U
بازار
the mareet was weak
U
بازار
trone
U
بازار
agora
U
بازار
cloth-hall
U
بازار
bazaar
U
بازار
bazaars
U
بازار
marketed
U
بازار
market
U
بازار
structuring
U
سازمان
activity
U
سازمان
systems
U
سازمان
organism
U
سازمان
organisms
U
سازمان
department
U
سازمان
departments
U
سازمان
activities
U
سازمان
inst
U
سازمان
system
U
سازمان
structure
U
سازمان
structures
U
سازمان
organization
U
سازمان
machinery
U
سازمان
organizations
U
سازمان
organisations
U
سازمان
institution
U
سازمان
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
ebcdic
U
کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
deformed reinforcing steel
U
فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
brand leader
U
پیشرو در بازار
bourse
U
بازار سهام
bullion market
U
بازار شمش
download
U
بازار کارافتاده
bullish market
U
بازار احتکاری
seller's market
U
بازار فروشنده
county fair
U
بازار مکاره
sales area
U
بازار فروش
tenor
U
بازار سلف
tenors
U
بازار سلف
bearish market
U
بازار رو به افول
domestic market
U
بازار داخلی
bullish market
U
بازار رو به رونق
buyer's market
U
بازار خرید
slumped
U
کسادی بازار
competitions
U
بازار ازاد
credit market
U
بازار اعتباری
county fair
U
بازار روز
market freedom
U
ازادی بازار
slump
U
کسادی بازار
commodity market
U
بازار کالا
dead market
U
بازار کساد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com