Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bill of lading
U
بار نامه کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
chater party
U
اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
clean bill of health
U
گواهی نامه بهداشت کشتی
packet boat
U
کشتی نامه بر
Other Matches
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
letters
U
نامه
post boy
U
نامه بر
manifests
U
نامه
correspoundence
U
نامه ها
letter
U
نامه
epistle
U
نامه
carrier
U
نامه بر
manifest
U
نامه
epistles
U
نامه
breve
U
نامه
carriers
U
نامه بر
manifesting
U
نامه
manifested
U
نامه
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
letters of procurator
U
وکالت نامه
warrant of attorney
U
وکالت نامه
Registered mail.
U
نامه سفارشی
letters patent
U
نامه سرگشوده
memorandum of understanding
U
تفاهم نامه
letters patent
U
نامه سرگشاده
marriage contract
U
عقد نامه
warranties
U
ضمانت نامه
mailer
U
نامه رسان
Letter of recommendation.
U
توصیه نامه
epistles
U
نامه منظوم
confession
U
اعتراف نامه
confessions
U
اعتراف نامه
light list
U
چراغ نامه
note
U
نامه رسمی
notes
U
نامه رسمی
epistle
U
نامه منظوم
noting
U
نامه رسمی
letters of administration
U
قیم نامه
letter writing
U
نامه نگاری
letter of indemnity
U
ضمانت نامه
letter of a
U
اطلاع نامه
letter of a
U
اگاهی نامه
letter no
U
نامه شماره 5
letter missive
U
امر نامه
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
letter book
U
رونوشت نامه
leter of condolenee
U
تعزیت نامه
leetter writing
U
نامه نگاری
lease contract
U
اجاره نامه
letter of indemnity
U
غرامت نامه
contents
U
کلمات یک نامه
letter writer
U
نامه نویس
letter writer
U
نامه نگاری
letter of recommendation
U
توصیه نامه
Are there any letters for me?
U
من نامه ای ندارم؟
letter of recommendation
U
سفارش نامه
credentials
U
اعتبار نامه
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
letter of invitation
U
دعوت نامه
letter of introduction
U
معرفی نامه
marriage bed
U
عقد نامه
warranty
U
ضمانت نامه
paean
U
پیروزی نامه
statement of a claim
U
افهار نامه
threnod
U
سوگ نامه
threnode
U
سوگ نامه
passionary
U
مصیبت نامه
road book
U
راه نامه
registered letter
U
نامه سفارشی
recognizance
U
التزام نامه
recognizance
U
تعهد نامه
waybill
U
بار نامه
word book
U
واژه نامه
threnddy
U
سوگ نامه
paeans
U
پیروزی نامه
tenency agreement
U
اجاره نامه
sylva
U
درخن نامه
swearing formula
U
سوگند نامه
swearing formula
U
قسم نامه
swamped with letters
U
غرق نامه
the original letter
U
عین نامه
surety bond
U
تضمین نامه
stemma
U
نسب نامه
waybill
U
راه نامه
billeting
U
اجازه نامه
questionary
U
پرسش نامه
storybook
U
داستان نامه
billets
U
اجازه نامه
herewith
U
به این نامه
act
U
تصویب نامه
acted
U
تصویب نامه
billeted
U
اجازه نامه
billet
U
اجازه نامه
mailman
U
نامه رسان
passionary
U
شهادت نامه
pursuivant
U
نامه رسان
word hoard
U
لغت نامه
wordbook
U
واژه نامه
fauna
U
جانور نامه
pigeongram
U
نامه کبوتر
written contract
U
پیمان نامه
log book
U
رخداد نامه
log books
U
رخداد نامه
mailmen
U
نامه رسان
Did you carry (deliver) the letter ?
U
نامه را بردی یا نه ؟
summonses
U
ابلاغ نامه
deed of endowment
U
وقف نامه
deed of conveyance
U
صلح نامه
decameron
U
داستان نامه
credential
U
استوار نامه
covering letter
U
نامه پوششی
corrigenda
U
غلط نامه
covering letter
U
نامه توضیحی
covering letters
U
نامه پوششی
covering letters
U
نامه توضیحی
letter
U
معرفی نامه
certificate
U
گواهی نامه
letters
U
معرفی نامه
concordat
U
موافقت نامه
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
deed of gift
U
هبه نامه
deed of sale
U
بیع نامه
summonsing
U
ابلاغ نامه
prospectus
U
اینده نامه
prospectus
U
اطلاع نامه
prospectuses
U
اینده نامه
prospectuses
U
اطلاع نامه
guaranty
U
ضمانت نامه
genealogical tree
U
نسب نامه
genealogical tree
U
شجره نامه
gender tree
U
شجره نامه
formulary
U
دستور نامه
escape chit
U
امان نامه
epistoler
U
نامه نویس
demand note
U
مطالبه نامه
deed of transfer
U
انتقال نامه
concession deed
U
امتیاز نامه
collins
U
نامه پر سود
acknowledgment
U
شهادت نامه
rental
U
اجاره نامه
testimonials
U
تصدیق نامه
testimonials
U
گواهی نامه
testimonial
U
تصدیق نامه
testimonial
U
گواهی نامه
treaty
U
موافقت نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com