English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to live at the expense of society U بار دیگران شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rest U دیگران
rests U دیگران
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
poke U سکه زدن فضولی در کار دیگران
poked U سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes U سکه زدن فضولی در کار دیگران
poking U سکه زدن فضولی در کار دیگران
filter U مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters U مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
copier U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copiers U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
interloper U کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
interlopers U کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
bohemian U که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
bohemians U که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport U کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports U کسی که عیش دیگران را منغص میکند
claptrap U سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
ignore U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignored U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignoring U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
building block U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
encroachment U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
sport U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sported U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sadist U کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
individualised U از دیگران جدا کردن
individualises U از دیگران جدا کردن
individualising U از دیگران جدا کردن
individualize U از دیگران جدا کردن
individualized U از دیگران جدا کردن
individualizes U از دیگران جدا کردن
individualizing U از دیگران جدا کردن
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
aside U جدااز دیگران
asides U جدااز دیگران
splurge U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurges U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurging U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
scapegoats U کسی راقربانی دیگران کردن
mind reader U کاشف افکار دیگران
mind readers U کاشف افکار دیگران
breach U تجاوز به حقوق دیگران
breached U تجاوز به حقوق دیگران
breaches U تجاوز به حقوق دیگران
sadistic U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
dummies U الت دست دیگران
dummy U الت دست دیگران
an outrage upon justice U پایمال سازی حق دیگران
as a warning to others U برای عبرت دیگران
blazing star U هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
conspicuious consumption U مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
draw away U دیگران را پست سرگذاشتن
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
exclucivism U بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
i do not know;try the others U من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
infringement on others rights U تخطی به حقوق دیگران
infringer U متخطی به حقوق دیگران
interlope U پادرمیان کار دیگران گذاردن
john aleay jones U جان که نام دیگران جوتراست
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
livery stable U اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
mind reading U کشف افکار دیگران
misprision U گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
noctule U یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
plagiary U سارق اثار ادبی و هنری دیگران
prepotent U نیرومندتر از دیگران غالب
prevenance U توجه باحتیاجات دیگران
regard for others U ملاحظه دیگران
regard for others U رعایت دیگران
Other Matches
regrad for others U ملاحظه دیگران
regard for others U واهمه از دیگران
et al U مخفف و دیگران
What do the others say? U دیگران چه می گویند؟
steal one's thunder <idiom> U قاپیدن کلام دیگران
take after <idiom> U مثل دیگران رفتارکردن
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
under one's belt <idiom> U استفاده از تجارب دیگران
spoilsman U محل عیش دیگران
to pull the strings U دیگران را الت قراردادن
spoiler U محل عیش دیگران
vicarious saccifice U خودش به جای دیگران
To put ones nose into other peoples affairs . U درکار دیگران فضولی کردن
to i. upo other's rights U بحقوق دیگران تجاوز کردن
to trespass U بحقوق دیگران تجاوز کردن
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
to break the ice U دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
run away with <idiom> U سربودن ،بهتراز دیگران بودن
to act independently of others U کاری به کار دیگران نداشتن
to mack i. about a person U در باره کسی از دیگران جویاشدن
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
Pry not into the affair of others. <proverb> U در کار دیگران مداخله مکن .
proportion U اندازه چیزی در برابر با دیگران
to put in a piece of work U بخشی از کار دیگران را انجام دادن
rain on someone's parade <idiom> U برنامه های دیگران را مختل کردن
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
to throw one's lot U با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
peeping Tom <idiom> U کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
swim against the tide/current <idiom> U کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
you said it/you can say that again <idiom> U نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
oddball <idiom> U کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
have a way with <idiom> U تحت نفوذ قرار دادن دیگران
go (someone) one better <idiom> U کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
To lay one self open to ridicule . U خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
upstaging U توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstages U توجه دیگران را به خود جلب کردن
to interject a remark U سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
upstaged U توجه دیگران را به خود جلب کردن
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
His happiness consists in helping others. U خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
self enforcing U دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
to herd with other people U با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
Schadenfreude U لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
totaquina U داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquine U داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
fast talker <idiom> U گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
These pants do not look any different than the others. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
Eavesdrop U فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
to bring somebody into line U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
to pound the filed U غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the. <proverb> U مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
Baldenfreude U [حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com