English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trundle U بارکش کوتاه تراندن
trundled U بارکش کوتاه تراندن
trundles U بارکش کوتاه تراندن
trundling U بارکش کوتاه تراندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trundl U بارکش کوتاه تراندن غلتاندن
Other Matches
trolley U گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolleys U گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolly U گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
rolled U تراندن
rolls U تراندن
roll U تراندن
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
transport U بارکش
freighters U بارکش
lorry U بارکش
freighter U بارکش
transports U بارکش
transporting U بارکش
transported U بارکش
vans U بارکش
lorries U بارکش
wagonŠetc U بارکش
utility U بارکش
van U بارکش
wagons U ارابه بارکش
rehinobarge U تراده بارکش
trucked U کامیون بارکش
trucking U کامیون بارکش
lighters U قایق بارکش
wagon U ارابه بارکش
tractive magnet U اهنربای بارکش
portative magnet U اهنربای بارکش
waggons U ارابه بارکش
workhorses U اسب بارکش
lifting magnet U اهنربای بارکش
workhorse U اسب بارکش
raft U طراده بارکش
waggon U ارابه بارکش
rafts U طراده بارکش
trucks U کامیون بارکش
truck U کامیون بارکش
draft animal U حیوان بارکش
cargo boat U کشتی بارکش
sumpter U اسب بارکش
lighter U قایق بارکش
pack horse U اسب بارکش
draught horse U اسب بارکش
draft horse U اسب بارکش
bathorse U اسب بارکش دراردو
harness horse U اسب سواری یا بارکش
panel truck U بارکش کوچک موتوری
seavan U ناو بارکش یا کانتینرهای دریایی
trucking U معامله خرده ریز بارکش
truck U معامله خرده ریز بارکش
trucks U معامله خرده ریز بارکش
trucked U معامله خرده ریز بارکش
ginny carriage U واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmies U قد کوتاه
stocky U کوتاه
stockiest U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
little U کوتاه
dwarfish U کوتاه
stockier U کوتاه
pygmy U کوتاه
short U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
shorter U کوتاه
pigmy U کوتاه
low U کوتاه
shortest U کوتاه
synoptic U کوتاه
of short duration U کوتاه
concise U کوتاه
pigmies U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
succinct U کوتاه
miniature U کوتاه
miniatures U کوتاه
puny U قد کوتاه
stunting U کوتاه
stunts U کوتاه
curtal U کوتاه
down U کوتاه
scut U دم کوتاه
dumpy U کوتاه
pygmies U کوتاه
bas relif U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
stunt U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
shortens U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
curtailed U کوتاه کردن
scutter U دو باگامهای کوتاه
shortens U کوتاه تر کردن
formulates U کوتاه کردن
bas relief U برجسته کوتاه
briefed U کوتاه مختصر
briefer U کوتاه مختصر
short drop U دراپ کوتاه
briefest U کوتاه مختصر
formulate U کوتاه کردن
bas-relief U برجسته کوتاه
formulated U کوتاه کردن
brief U کوتاه مختصر
curtailing U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
stags U کوتاه کردن
stag U کوتاه کردن
lie-down U استراحت کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
short blast U سوت کوتاه
short blast U بوق کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
clipping U کوتاه کردن
scurry U مسابقه کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
curtails U کوتاه کردن
short circuit U اتصال کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
short brittle U شکننده- کوتاه
truncate U کوتاه کردن
truncated U کوتاه کردن
playlet U نمایش کوتاه
truncates U کوتاه کردن
razee U کوتاه کردن
scurried U مسابقه کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
shuffles U گام کوتاه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
hide bound U کوتاه فکر
basso relief U برجسته کوتاه
brachydactyly U کوتاه انگشتی
breeks U شلوار کوتاه
abridge U کوتاه کردن
shuffling U گام کوتاه
intrim U کوتاه مدت
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
term paper U رساله کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
hare sighted U کوتاه بین
half timber U الوار کوتاه
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
chitchat U صحبت کوتاه
chiton U قبای کوتاه
coatee U دامن کوتاه
conte U داستان کوتاه
correption U کوتاه کردن
detruncation U کوتاه شدگی
detruncate U کوتاه کردن
cut off U کوتاه کردن
draw in U کوتاه شدن
chip shot U ضربه کوتاه
britches U شلوار کوتاه
gnomical U کوتاه لب نویس
by pass U اتصال کوتاه
fubsy U کوتاه وکلفت
escopette U قرابینه کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
easy term U کوتاه مدت
cutty sark U دامن کوتاه
shuffled U گام کوتاه
piaffer U یورتمه کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
bunny hop U پرش کوتاه
poop U صدای کوتاه
poops U صدای کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
pygmies U ادم کوتاه قد
pygmy U ادم کوتاه قد
manikin U ادم کوتاه قد
abbreviated U کوتاه شده
one track U کوتاه فکر
aphorism U سخن کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
novella U رمان کوتاه
novelet U داستان کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
morello U گیلاس دم کوتاه
low U کوتاه دون
curt U کوتاه ومختصر
manakin U ادم کوتاه قد
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
short wave U موج کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com