English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
amphibious pack U بارهای اب خاکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft U ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield U میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
one shot U یک بارهای
door bundle U بارهای دستی
moving loads U بارهای متحرک
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
safe loads tables U جداول بارهای مجاز
air cargo U بارهای محمول هوایی
unbalanced rolling masses U بارهای غلطان نامتعادل
floating rates U نرخهای بارهای دریایی
cross loading U تقسیم بارهای هواپیما
block storing U انبار کردن بارهای قوال
backpack U کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
backpacks U کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
nmos U مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS
n channel mos U مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
direct loading U مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
coulomb's law U نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
groupage U ادغام نمودن بارهای مختلف جهت حمل ترکیب در حمل
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
terrestrial U خاکی
dust colour U خاکی
amphibious U اب خاکی
amphibious pack U تک اب خاکی
worldly U خاکی
mundane U خاکی
edaphic U خاکی
embankment dam U سد خاکی
earthen U خاکی
earthly U خاکی
earth fill dam U سد خاکی
earthborn U خاکی
earth dam U سد خاکی
earth-bound U خاکی
wood louse U خر خاکی
embankment U سد خاکی
embankments U سد خاکی
earthy U خاکی
tellurian U خاکی
terrene U خاکی
vallation U دیوار خاکی
terricolous U خاکزی خاکی
warping tug U یدک کش اب خاکی
dew worm U کرم خاکی
semiterrestrial U نیمه خاکی
amphibian U هواپیمای اب و خاکی
zoned earth dam U سد خاکی ناهمگن
dust color U رنگ خاکی
amphibious reconnaissance U شناسایی اب خاکی
amphibious tank U تانک اب خاکی
geophyte U گیاه خاکی
amphibious transport ship U ترابر اب خاکی
amphibious vehicle U خودروی اب خاکی
angleworm U کرم خاکی
rain worm U کرم خاکی
pulverulence U حالت خاکی
earthiness U طبیعت خاکی
earthiness U خاکی بودن
lobworm U کرم خاکی
landing party U گروه اب خاکی
landing forces U قوای اب خاکی
fuse plug U سرریز خاکی
ground ivy U پاپیتال خاکی
earth work U عملیات خاکی
earth work U کارهای خاکی
earethliness U خاکی بودن
earth born U خاکی فانی
vault formed in the earth U طاق خاکی
earth dam U بند خاکی
mold etc U خاکی کردن
milliped U جنس خر خاکی
milleped U جنس خر خاکی
earth road U راه خاکی
homogeneous earth dam U سد خاکی همگن
amphibian U ابی خاکی
earthworm U کرم خاکی
earthwork U ختل خاکی
alkaline earth U قلیایی خاکی
amphibious U خاکی و ابی
earthworms U کرم خاکی
border U پشته خاکی
bordered U پشته خاکی
bordering U پشته خاکی
adaphic organism U زیستمند خاکی
amphibian U وسیله اب و خاکی
soil U خاکی کردن
staging U تمرین اب خاکی
amphibious operation U عملیات اب خاکی
amphibious lift U ترابری اب و خاکی
khaki U خاکی رنگ
dun U سمند خاکی
amphibious force U نیروی اب خاکی
soils U خاکی کردن
soiling U خاکی کردن
terrestrial U زمین خاکی
earthworks U عملیات خاکی
embankment U دیوار خاکی
embankments U دیوار خاکی
vales U زمین جهان خاکی
verges U شانه خاکی جاده
navvy U کارگر کارهای خاکی
shoulder U دو طرف خاکی جاده
shouldered U دو طرف خاکی جاده
shouldering U دو طرف خاکی جاده
shoulders U دو طرف خاکی جاده
verge U شانه خاکی جاده
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
joint amphibious operations U عملیات مشترک اب خاکی
benching U جان پناه خاکی
navvies U کارگر کارهای خاکی
man of mould U انسان خاکی یا فانی
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
vale U زمین جهان خاکی
amphibious lift U حمل ونقل اب خاکی
advance force U نیروی جلودار اب خاکی
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
amphibian floats U شناورهای ابی خاکی
beach party U گروه پیشرو اب خاکی
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious control group U گروه کنترل اب خاکی
assault ships U ناوهای هجومی اب خاکی
amphibious assault ship U ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibious assault ship U ناو هجومی اب و خاکی
borrow area U محل قرضه سد خاکی
amphibious transport dock U ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
brandling U یکجور کرم خاکی
alkaline earth oxide U فلز قلیایی خاکی
amphibious squadron U گردان عملیات اب خاکی
amphibious task force U گروه رزمی اب خاکی
boat team U تیم قایق اب خاکی
amphibious tractor U خودروشنی دار اب خاکی
alkaline earth metal U فلز قلیایی خاکی
scraper U یکی از ماشینهای عملیات خاکی
khaki U لباس کار خاکی رنگ
amphibious command ship U ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing vehicle U خود روشنی دار اب خاکی
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
earthworks U خاک کاری کارهای خاکی
amphibious transport dock U ناو حمل و نقل اب خاکی
pay dirt <idiom> U زیر خاکی پیدا کردن
curf U خاکی که اجر از ان تهیه میشود
agc U ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
What on earth shall I do now? U حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
benching U تختک خاکی پله بندی
tractor U قایق اب خاکی شنی دار
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
good U مسیر خاکی مرطوب و محکم
barbette U تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
tractors U قایق اب خاکی شنی دار
non cohesive soil U خاکی که فاقد چسبندگی باشد
initiating directive U دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
serial U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
serials U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
causeway U راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
amphibious vehicle availability table U جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
causeways U راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
fuller's earth U خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
apotheoses U رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
boat team U تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
boat group U ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
assault shipping U ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
assault area diagram U نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
boat diagram U دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
extraterrestrial U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
extraterrestrials U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
tine U دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
jahemmy U جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
beach master U افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
molehills U توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
sea echelon U بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
molehill U توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
windrow U تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
neutral soil U خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdown U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
mole hill U توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
moto cross U مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
boat lanes U خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
marshalling U تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
assault U مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
short clay U خاکی که خاک رسش کم باشد خاک رس کم مایه
assaulted U مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com