English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jetstream U باد تقریبا افقی با سرعت بیش از 08 کیلومتر بر ساعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speedometer odometer U تاکومتر با کیلومتر شمار سرعت سنج با کیلومتر شمار
side cast U پرتاب نخ ماهیگیری بحالت قوس تقریبا" افقی
around 3 in the morning U تقریبا ساعت ۳ صبح
foward speed U همنه سرعت در صفحه افقی
azimuth U قوس افقی در جهت گردش عقربه ساعت واقع بین نقطه ثابتی
cumulus U ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumuli U ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
clock speed U سرعت ساعت
bump U حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
clock U وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clocks U وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
wind aided U اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
planes U افقی سطح افق افقی کردن
levels U تراز سطح افقی افقی کردن
planed U افقی سطح افق افقی کردن
planing U افقی سطح افق افقی کردن
levelled U تراز سطح افقی افقی کردن
leveled U تراز سطح افقی افقی کردن
level U تراز سطح افقی افقی کردن
plane U افقی سطح افق افقی کردن
sliding wedge U گاوه افقی یاکولاس افقی
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
kilometers U کیلومتر
kilometre U کیلومتر
kilometer U کیلومتر
kilometres U کیلومتر
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
ten kilometres and more U ده کیلومتر و اندی
speedometers U کیلومتر شمار
speedometer U کیلومتر شمارساعتی
mileage U مقدار کیلومتر
within a radius of .kilometre U تا شعاع 6 کیلومتر
km U مخفف کیلومتر
speedometer U کیلومتر شمار
speedometers U کیلومتر شمارساعتی
mileage recorder U کیلومتر شمار
odometer U کیلومتر شماراتومبیل و غیره
log U کیلومتر شمار ناو
milepost U کیلومتر شمار جاده
logs U کیلومتر شمار ناو
ten kilometres and more U ده کیلومتر و اندکی بالا
stratosphere U طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
ozonosphere U لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
o'clock U ساعت از روی ساعت
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
nears U تقریبا
approximately U تقریبا
near- U تقریبا
nearest U تقریبا
near U تقریبا
next door to U تقریبا
nearing U تقریبا
nighly U تقریبا
much U تقریبا
by a U تقریبا
roughly U تقریبا"
nearer U تقریبا
neared U تقریبا
about <adv.> U تقریبا
approx U تقریبا
well-nigh U تقریبا
feckly U تقریبا
not much of <idiom> U تقریبا بد
well nigh U تقریبا
inexactly U تقریبا
practically U تقریبا"
about two years U تقریبا`
all but U تقریبا
roughly <adv.> U تقریبا
sort of U تقریبا
circa U تقریبا
nearly U تقریبا
proximately U تقریبا"
wellnigh U تقریبا
pretty much U تقریبا
some U تقریبا
just about <idiom> تقریبا
almost U تقریبا
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
semi U تقریبا نصف
gravel blind U تقریبا کور
approximately U تقریبا به درستی
scarcely ever U تقریبا هیچوقت
semis U تقریبا نصف
subovate U تقریبا بیضی
near vertical U تقریبا عمودی
nip and tuck U تقریبا برابر
next to impossible U تقریبا نشدنی
squarish U تقریبا مربع
sort of <idiom> U تقریبا تا یک حدی
about two years U تقریبا` دو سال
disobedience U تقریبا" معادل desertion
thereabout U درهمان نزدیکی تقریبا
nigh U تقریبا نزدیک شدن
nlq U کیفیت تقریبا" عالی
it is much the same U تقریبا همان است
go near to do something U تقریبا کاری را کردن
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
It's about 2 miles from ... آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
two cents <idiom> U تقریبا هیچ ،چیزی بی ارزش
anasarca U ورم تقریبا شدید پشام
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
roughly speaking U تقریبا بدون رعایت دقت
approximate U نه دقیق ولی تقریبا درست
approximating U آنچه تقریبا درست است
approximates U نه دقیق ولی تقریبا درست
approximated U نه دقیق ولی تقریبا درست
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
The book runs to nearly 600 pages. U این کتاب تقریبا بالغ بر ۶۰۰ صفحه می شود.
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
differentiating cicuit U مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
tour de france U مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
nihilism U شورش و شدت عمل را توصیه کند مفهومی تقریبا" معادل نهیلیسم و انارشیسم از خودگذشتگی و تن به فنا دادن
horizontal U افقی
laterad U افقی
lateral U افقی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
landscape orientation U تمایل افقی
rhumb U دایره افقی
yardarm U بازوی افقی
ordinate U حور افقی
horizontally U بطور افقی
trunnion U مفصل افقی
transom U الت افقی
transom U وادار افقی
putlog or lock U تیر افقی
tier U ردیف افقی
straight U افقی بطورسرراست
plain coordinates U مختصات افقی
abscissa U بعد افقی
horizontal polarization U قطبش افقی
horizontal growth U رشد افقی
straightest U افقی بطورسرراست
trunnion U پاشنه افقی
straighter U افقی بطورسرراست
tiers U ردیف افقی
abscissa U محور افقی
horizontal disparity U ناهمخوانی افقی
transverse plane U صفحه افقی
brise-soleil U پرده افقی
horizontal integration U ادغام افقی
horizontal scrolling U حرکت افقی
brise-soleil U کرکره افقی
horizontal hook U قلاب افقی
horizontal wedge U گاوه افقی
horizontal pump U پمپ افقی
horizontal integration U تمرکز افقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com