English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The battery is dead. باتری خالی شده است.
The battery is discharged (emptied). U باتری خالی شده است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
battery discharger U باتری خالی کن
discharger for battery U باتری خالی کن
discharge U خالی کردن باتری
Other Matches
NiCad U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine U موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
NiMH U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
blankest U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
vacancies U محل خالی جای خالی
vacancy U محل خالی جای خالی
manspace U جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
charger U باتری پر کن
battery water U اب باتری
battery charging rectifier U باتری پر کن
chargers U باتری پر کن
c battey U باتری سی
storage cell U باتری
battery charger U باتری پر کن
battery U باتری
heater battery U باتری ا
h.t. battery U باتری ب
b battery U باتری ب
batteries U باتری
h.b. battery U باتری ا
battery copper U مس باتری
filament battery U باتری ا
battery receiver U رادیو باتری
battery oven U کوره باتری
battery polarization U قطبش باتری
voltaic battery U باتری ولتایی
battery plate U صفحه باتری
battery mounting U پایه باتری
gelatine battery U باتری ژلاتینی
battery paint U رنگ باتری
polarization U پلاریزاسیون باتری
secondary battery U پیل باتری
edison U باتری ادیسن
plante cell U باتری پلانته
pillar post of battery U ستون باتری
dry battery U باتری خشک
nickel iron battery U باتری ادیسن
floating battery U باتری ذخیره
lighting battery U باتری روشنایی
gelatine battery U باتری خشک
gravity battery U باتری وزنی
impurities in battery U ناخالصیهای باتری
ignition battery U باتری استارت
secondary battery U باتری بارشدنی
dry storage battery U باتری ژلاتینی
stand by battery U باتری یدکی
battery electrode U الکترود باتری
battery solution U محلول باتری
battery terminal U قطب باتری
battery vise U گیره باتری
battery voltage U ولتاژ باتری
burning rack U قاب باتری
cell cover U درپوش باتری
storage cell U پیل باتری
storage battery U باتری بارشدنی
storage battery U باتری انبارهای
starting battery U باتری استارت
standby battery U باتری اضطراری
grid of a battery U شبکه باتری
battery capacity U فرفیت باتری
rechargeable battery U باتری بارشدنی
battery acid U اسید باتری
battery cradle U کلاف باتری
alkaline battery U باتری قلیایی
battery current U برق باتری
battery box U جعبه باتری
battery turntable U میز باتری
battery electrolyte U الکترولیت باتری
solution of battery U الکترولیت باتری
batterty cover U سرپوش باتری
battery carbon U زغال باتری
battery carrier U شاسی باتری
battery case U جعبه باتری
battery ammeter U امپرسنج باتری
battery cell U پیل باتری
battery charging cable U کابل باتری پر کن
battery charging plug U دو شاخه باتری پر کن
acummulator battery U باتری بارشدنی
battery charging rheostat U رئوستای باتری پر کن
air cell a battery U باتری رادیو
battery filler U سرنگ باتری
secondary cell U پیل باتری
battery insulator U عایق باتری
battery insulator U میانگیر باتری
battery isolator U لایی باتری
isolator for battery plate U لایی باتری
battery jar U فرف باتری
b. eliminator U جانشین باتری ب
battery liquid U مایع باتری
battery liquid U الکترولیت باتری
hold down for batteryseparator U میانگیردار باتری
battery hold down U میانگیردار باتری
sediments U درد باتری
battery syringe U سرنگ باتری
automobile battery U باتری اتومبیل
sediment U درد باتری
area of battery plate U سطح صفحه باتری
group of battery plates U دسته صفحات باتری
plate puller U انبر صفحه باتری
ampere hour efficiency of storage batter U بازده باتری انبارهای
hardened battery plate U صفحه باتری سخت
plante battery plate U صفحه باتری پلانته
to charge the battery U باتری را بار کردن
plate press U پرس صفحه باتری
overfilling of battery U سرشار کردن باتری
lead acid battery U باتری سرب- اسید
heater battery U باتری گرم کننده
nickel iron battery U باتری نیکل-اهن
idle voltage of battery U ولتاژ هرز باتری
local action U تخلیه موضعی باتری
overdischarge of battery U تخلیه فرساینده باتری
pasted plate U صفحه باتری خمیری
plunge battery U باتری با الکترد شناور
porosity of battery plate U تخلخل صفحه باتری
thin plate battery U باتری صفحه نازک
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
battery still U دیگ تقطیر باتری
battery steamer U کوره باتری بخاری
train lighting battery U باتری روشنایی ترن
twenty four hour charge rate U امپر مجاز باتری
universal receiver U رادیو برق و باتری
battery resistance U مقدار مقاومت باتری
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
carbon battery plate U صفحه باتری کربنی
cell tester U ولت سنج باتری
cell connector U رابط پیل باتری
faure plate U صفحه باتری خمیری
reversed battery plate U صفحه باتری معکوس
separator U میان گیر باتری
dry storage battery U باتری انبارهای خشک
shedding of battery plate U ریزش صفحه باتری
cutout relay U رله باتری پرکن
battery hydrometer U چگالی سنج باتری
battery connector U رابط پیل باتری
cementation U سیمانی شدن باتری
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
battery jar spacer U لایی فرف باتری
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
cranking capacity of battery U فرفیت راه اندازی باتری
glass separator U میان گیر شیشهای باتری
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
forming of battery plates U اماده سازی صفحات باتری
The battery is dead. باتری تمام شده است.
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
low tension battery U باتری فشار ضعیف رادیو
accumulator U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power pack U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
The engine runs by a battery. U این موتور با باتری کار می کند.
cathode U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathodes U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
battery U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. U ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
void U خالی
toom U : خالی
inane U خالی
destitute U خالی
vacant U خالی
blank cell U سل خالی
vacuous U خالی
devoid U خالی از
devoid U خالی
bare U خالی
barren U خالی
blank U خالی
arid U خالی
vacuous U خالی
windy U خالی
phantom <adj.> U تو خالی
frothy <adj.> U تو خالی
sunken U خالی
stilted <adj.> U تو خالی
empties U خالی
forspent U خالی
emptier U خالی
hollow dam U سد تو خالی
emptied U خالی
unoccupied U خالی
underweight U سر خالی
light-weight U سر خالی
tenantless U خالی
indigent U خالی
empty U خالی
emptiest U خالی
barebone U استخوان خالی
barren <adj.> U خالی از سکنه
blasted [uninhabitable] <adj.> U خالی از سکنه
bleak <adj.> U خالی از سکنه
bare board U برد خالی
to offload U خالی کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com