Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
o king
U
ای پادشاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
homage
U
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
sovereignty
U
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
monarch
U
پادشاه
monarch
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarchs
U
پادشاه
monarchs
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
sovereign
U
پادشاه
sovereigns
U
پادشاه
queen
U
زن پادشاه
queens
U
زن پادشاه
potentate
U
پادشاه
potentates
U
پادشاه
royalties
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
dais
U
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
regent
U
نماینده پادشاه رئیس
regents
U
نماینده پادشاه رئیس
empire
U
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires
U
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
king
U
پادشاه
kings
U
پادشاه
Shah
U
پادشاه
Shahs
U
پادشاه
regicide
U
قتل پادشاه
regicides
U
قتل پادشاه
aeolus
U
پادشاه تسالی یونان
agamemnon
U
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
croesus
U
کراسوس : پادشاه یونان
dauphin
U
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
dauphiness
U
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
eminent domain
U
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
escheat
U
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
fit for a king
U
لایق پادشاه
gordian
U
وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
herod
U
هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
his britannic majesty
U
اعلیحضرت پادشاه انگلستان
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
infanta
U
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
infante
U
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
jacobite
U
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
king dom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
king of birds
U
پادشاه مرغان :دال
king of england
U
پادشاه انگلستان
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
kingless
U
بی پادشاه
kinglet
U
پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
kingling
U
پادشاه کوچک
kingmaker
U
کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
kings palace
U
کاخ پادشاه
kings palace
U
قصر پادشاه
koh i noor
U
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
U
پادشاه یا دولت
letters missive
U
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
lord chancellor
U
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
lord lieutenant
U
نماینده پادشاه در ایالات
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
oberon
U
پادشاه پریان
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
our sovereingn
U
پادشاه
priam
U
پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
princess of the blood
U
دختر یا نوه پادشاه
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
privy seal
U
مهر شخصی پادشاه
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
queen dowager
U
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
queenconsort
U
زن پادشاه
raja or rajah
U
راجه-امیریا پادشاه
regius professor
U
استاد منصوب ازطرف پادشاه
rex
U
پادشاه
rial
U
پادشاه ملکه
romulus
U
رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
royal prerogative
U
حق امتیاز ویژه پادشاه
sign manual
U
امضا پادشاه
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
the u kingdom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
the u states
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
they attended the king
U
ایشان درخدمت پادشاه بودند
to kiss hands
U
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
HMS
U
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
monarchical
U
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
constitutional monarch
U
پادشاه
head of state
U
پادشاه
Desornamentado
U
[سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
Georgian architecture
U
معماری جرجی
[در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com