Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prostyle
U
ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tetrastyle
U
ایوان با چهار ستون در نما
hypaethros
U
ایوان ستون دار
hypaethrus
U
ایوان ستون دار
colonnades
U
ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnade
U
ردیف ستون ایوان ستوندار
cyclostyle
U
[ایوان ستون دار مدور]
estipite
U
ستون چهار گوش
pilaster
U
ستون چهار گوش یا مستطیل پایه مبل وصندلی
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
hellenism
U
یونانی مابی اداب یونانی
grecism
U
طرز یونانی فرهنگ یونانی
Anatolia
U
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
quad
U
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads
U
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
beam on elastic supports
U
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
Ladik prayer rug
U
قالیچه سجاده ای لادیک
[این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]
false work
U
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
abutments
U
تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
i knew no bounds
U
حد نداشت
his painting lacked repose
U
نداشت
hadn't
U
نداشت
hellenize
U
یونانی کردن یونانی ماب کردن
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
My ass never had a tail from the time it was a foa.
<proverb>
U
خر ما از کرگى دم نداشت .
he was not inclined to go
U
سر رفتن نداشت
he had no business to
U
حقی نداشت که
blocked
U
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
U
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster
U
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
it was nothing short of
U
پای کمی از.......نداشت
he had not a kick in him
U
نیروی لگدزدن نداشت
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
Hi did not fear to die.
U
از مرگ ترس وواهمه ای نداشت
There was absolutely no point in her going .
U
رفتن او اصلا" موردی نداشت
This remark was uncalled for .
U
این حرف مورد نداشت
His remark was not relevant ( pertinet ) .
U
حرفش مناسبتی بامطلب نداشت
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
columna rostrata
U
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
U
از این ستون به آن ستون فرج است
he had no evidence to go upon
U
مدرکی نداشت که بدان متکی شود
he wrote himself out
U
ازبس نوشت دیگرچیزی نداشت که بنویسد
Except for that one typo, there were no mistakes.
U
به جز یک اشتباه تایپی هیچ غلطی نداشت.
i had many books he had none
U
من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
It was inappropriate to make such a remark .
U
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
. Why,what was the harm?
U
چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
U
از این ستون بان ستون
He was barred from the casino.
U
او
[مرد]
اجازه نداشت داخل این کازینو
[قمارخانه]
بشود.
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
worship
U
پرستش
adulation
U
پرستش
idolization
U
پرستش
adoring
U
پرستش
adores
U
پرستش
adored
U
پرستش
adore
U
پرستش
divine service
U
پرستش
worshiped
U
پرستش
worshiping
U
پرستش
cult
U
پرستش
cults
U
پرستش
adoration
U
پرستش
worships
U
پرستش
worshipping
U
پرستش
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
access balcony
U
ایوان
iwan
U
ایوان
exhedra
U
ایوان
verandahs
U
ایوان
exedra
U
ایوان
verandas
U
ایوان
veranda
U
ایوان
porches
U
ایوان
porticoes
U
ایوان
balconet
U
ایوان
patio
U
ایوان
avant-sorps
U
ایوان
patios
U
ایوان
portico
U
ایوان
balconette
U
ایوان
porticos
U
ایوان
balcony
U
ایوان
porch
U
ایوان
balconies
U
ایوان
sorb
U
عبادت پرستش
praise
U
تحسین پرستش
ritual
U
ایین پرستش
adorable
U
قابل پرستش
martyrolatry
U
پرستش شهدا
meeting house
U
پرستش گاه
praises
U
تحسین پرستش
praised
U
تحسین پرستش
worshipful
U
قابل پرستش
devotion
U
دعا پرستش
hierolatry
U
پرستش اولیاء
zoolatry
U
پرستش حیوانات
praising
U
تحسین پرستش
phallicism
U
پرستش کیر
self worship
U
پرستش خویشتن
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
U
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
balconette
U
نرده ایوان
porticoed
U
ایوان دار
pronaos
U
ایوان بالامعبد
portals
U
مدخل ایوان
peristyle
U
ایوان ستوندار
balconet
U
نرده ایوان
verandas
U
ایوان برونی
portal
U
مدخل ایوان
verandas
U
ایوان بالکن
verandah
U
ایوان بالکن
loggia
U
ایوان سرپوشیده
verandahs
U
ایوان برونی
lanai
U
ایوان رواق
porch
U
دالان ایوان
distyle
U
ایوان دوستونی
porches
U
دالان ایوان
verandahs
U
ایوان بالکن
decastyle
U
ایوان ده ستونی
veranda
U
ایوان بالکن
loggia
U
ایوان درونی
hexastyle
U
ایوان شش ستونی
veranda
U
ایوان برونی
sun deck
U
ایوان افتابگیر
bibliolatry
U
پرستش کتاب مقدس
bethel
U
محل پرستش خدا
elemental worship
U
پرستش قوای طبیعی
phallism
U
پرستش الت مردی
hours of worship
ساعات پرستش یا نماز
the worship of god
U
پرستش یا عبادت خدا
polytheism
U
پرستش خدایان متعدد
adorability
U
قابلیت پرستش ستودنی
adorableness
U
قابلیت پرستش ستودنی .
object of worship
U
موضوع پرستش یاستایش
worshiped
U
عبادت پرستش کردن
latri
U
پرستش خدای برحق
worships
U
عبادت پرستش کردن
worshiping
U
عبادت پرستش کردن
worshipping
U
عبادت پرستش کردن
worship
U
عبادت پرستش کردن
The child fell off the balcony.
U
بچه از ایوان پرت شد
narthex
U
ایوان غربی کلیسا
stoa
U
ایوان یا گردشگاه سرپوشیده
octastyle
U
ایوان هشت ستونی
idolised
U
بحد پرستش دوست داشتن
hagiolatry
U
پرستش مقدسین وروحانیون ملاپرستی
idolizing
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolizes
U
بحد پرستش دوست داشتن
monolatry
U
پرستش یک خدا از میان چندخدا
mariolatry
U
پرستش مریم مادر عیسی
idolized
U
بحد پرستش دوست داشتن
philanthropically
U
ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
idolises
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolize
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolising
U
بحد پرستش دوست داشتن
pythagorean
U
یونانی
Greek
U
یونانی
Greeks
U
یونانی
grecian
U
یونانی
veranda
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandah
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
xystus
U
ایوان سرپوشیده برای ورزش
verandahs
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandas
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
Greek architecture
U
معماری یونانی
larchagaric
U
اگاریکون یونانی
pyrrhonism
U
فلسفه یونانی
graecism
U
اصطلاح یونانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com