English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This company guarantees prompt delivery of goods. U این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prompt delivery U تحویل فوری
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
gurantee period U مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
there is nothing like leather U هر کسیرا عقل خودبکمال نماید
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
pseudoscope U شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
incongruously U بی ی نکه با هم جور باشدیاتطبیق نماید
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
to the echo U چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
line of sight U خطی که قرنیه چشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
keyth rope system U شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
consulage U هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
bit U تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
bits U تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
Big Brother U دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
snap shot U فوری
immediate <adj.> U فوری
prompt U فوری
acute <adj.> U فوری
spots U فوری
spot U فوری
unintermediate <adj.> U فوری
intuitive <adj.> U فوری
instantaneous <adj.> U فوری
urgent U فوری
posthaste U فوری
prompted U فوری
instanter U فوری
spontaneous U فوری
urgently U فوری
sudden U فوری
prompts U فوری
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
center of gyration U نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
snap shooter U عکاس فوری
prompt payment U پرداخت فوری
immediate U خیلی فوری
inst U مخفف فوری
real time U بازده فوری
snapshot U عکس فوری
hasty U عجولانه فوری
scrams U فوری رفتن
scram U فوری رفتن
spot test U ازمایش فوری
speedy trial U دادرسی فوری
urgent priority U تقدم فوری
snap shot U عکس فوری
prompt deployment U گسترش فوری
immediate memory U حافظه فوری
cash prompt U نقد فوری
instantaneous reaction U واکنش فوری
immediate message U پیام فوری
immediate action U عملیات فوری
immediate mission U تک فوری هوایی
pistolgraph U عکس فوری
emergency priority U تقدم فوری
emergency care U مراقبتهای فوری
instantaneous photograph U عکس فوری
snapshots U عکس فوری
cash spot U نقد فوری
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
snapping U گرفتن عکس فوری
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
snapped U گرفتن عکس فوری
red alert U آژیر خطر فوری
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
snap U گرفتن عکس فوری
red alerts U آژیر خطر فوری
snaps U گرفتن عکس فوری
the letter is urgent U نامه فوری است
immediate addressing U ادرس دهی فوری
pistolgraph U دستگاه عکس فوری
ready service U اماده به استفاده فوری
upsurge U قیام فوری وناگهانی
snap shot U عکس فوری گرفتن
snapshoot U عکس فوری گرفتن
snapshoot U تیر فوری انداختن
payable immediately U قابل پرداخت فوری
quick set U گرفتن فوری بتن
snap report U گزارش فوری یا انی
immediate action U عکس العمل فوری
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
exigent U محتاج به اقدام یا کمک فوری
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
tea bags U پاکت محتوی چای فوری
spot price U قیمت برای فروش فوری
tea bag U پاکت محتوی چای فوری
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
fiscal drag U اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
endorser U پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
dying declarations U در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید
damage feasant U درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
to stop cold something U چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> U فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
emergencies U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
bar automatic U میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
aerating agent U مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
reflex force U نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
readout U دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
endless repeat U [به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
capstan U میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
process U تحویل
processes U تحویل
bailment U تحویل
landing, storage, delivery U تحویل
livery U تحویل
transter U تحویل
prehension U تحویل
utilization U تحویل
solstice U تحویل
devolvement U تحویل
liveries U تحویل
freeing U تحویل
freed U تحویل
delivery U تحویل
free U تحویل
frees U تحویل
deliveries U تحویل
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
accelerating pump U پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
deliver U تحویل دادن
delivery notice U اعلامیه تحویل
surrender U تحویل دادن
delivering U تحویل دادن
rendition U پرداخت تحویل
delivering U تحویل تسلیم
fob U تحویل کشتی
shortchange U کم تحویل دادن
recorded delivery U تحویل سفارشی
delivers U تحویل دادن
renditions U پرداخت تحویل
ex factory U تحویل در کارخانه
delivery note U حواله تحویل
surrendered U تحویل دادن
delivery free U تحویل رایگان
theft, pilferage, non delivery U عدم تحویل
to deliver over U تحویل دادن
transference U تحویل حواله
to hand over U تحویل دادن
cash dispenser U تحویل دارخودکار
to take over U تحویل گرفتن
transferee U تحویل گیرنده
forward delivery U تحویل دراینده
free on quay U تحویل دراسکله
deliverable U قابل تحویل
delivery date U تاریخ تحویل
free docks U تحویل در بارانداز
bailment U تحویل جنس
take delivery of U تحویل گرفتن
deliverer U تحویل دهنده
take over U تحویل گرفتن
terminal price U قیمت تحویل
delivered at frontier U تحویل در مرز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com