English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
so saying U اینرا گفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i put it down to his ignorance U من اینرا
I blame you for it. I put it down to you. U اینرا از چشم تومی بینم
Any fool knows that . U اینرا دیگه هرخری می داند
ipso dixit U گفته بی دلیل گفته استبدادی
dite U گفته
doctrines U گفته
statements U گفته
I was told ... U به من گفته شد ...
parol U گفته
dicta U گفته
dixit U گفته
sentence U گفته
sentences U گفته
sentencing U گفته
statement U گفته
saying U گفته
sayings U گفته
doctrine U گفته
missatement U گفته نادرست
stated <adj.> <past-p.> U گفته شده
laconism U گفته پر مغز
ipso dixit U گفته محض
ipsedixit U گفته محض
he is said to have fled U گفته اند
that was said above که دربالا گفته شد
that was said above U که درفوق گفته شد
to leave unsaid U نا گفته گذاردن
named <adj.> <past-p.> U گفته شده
mentioned <adj.> <past-p.> U گفته شده
termed <adj.> <past-p.> U گفته شده
It is being said that ... U گفته می شود که ...
unsay U گفته نشدن
tag U گفته مبتذل
maxim U گفته اخلاقی
bywords U گفته اخلاقی
byword U گفته اخلاقی
maxims U گفته اخلاقی
told U گفته شده
spoken U گفته شده
said U گفته شده
statement U گفته بیانیه
statements U گفته بیانیه
tags U گفته مبتذل
foregoning U پیش گفته شده
above-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
aforementioned <adj.> U گفته شده در بالا
direct oration U گفته یا قول مستقیم
above-quoted <adj.> U گفته شده در بالا
d. of a statement U تکذیب گفته ایی
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
It is an old saying that … U از قدیم گفته اند که ...
If only you had told me . U کاش به من گفته بودی
it is well said U خوب گفته اند
it is truly said U راست گفته اند
aforesid U پیش گفته شده
afore-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
ipsedixit U خود او گفته است
above said U بالا گفته شده
abovementioned <adj.> U گفته شده در بالا
divers statements U گفته هایی چند
ipso dixit U او خود گفته است
I told you , didnt I ? U من که بتو گفتم ( گفته بودم )
Actions speak louder than words . U دو صد گفته چونیم کردار نیست
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
It needs to be said that ... U لازم هست که گفته بشه که ...
Enough has been said! U به اندازه کافی گفته شده!
recant U گفته خود را تکذیب کردن
recanted U گفته خود را تکذیب کردن
on cne's own initiative U بی انکه کسی گفته باشد
dictums U گفته افهار نظر قضایی
ipsissima verba U عین بیانات و گفته شخص
indirect oration U گفته یا قول غیر مستقیم
in proof of his statement U برای اثبات گفته خود
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
dictum U گفته افهار نظر قضایی
recanting U گفته خود را تکذیب کردن
recants U گفته خود را تکذیب کردن
undershot U درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
it say in the bible that U درکتاب مقدس گفته شده است
What you say is true in a sense . U گفته شما به معنایی صحیح است
per U طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
action speaks louder than words <proverb> U دو صد گفته چون نیم کردار نیست
affimable U شایسته انکه بطورقطع گفته شود
to repeat oneself U کاریا گفته خودرا تکرار کردن
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
post classical U در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
ana U :مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
Thank God! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
indirect speech U گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
Thank goodness! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
rub something in <idiom> U دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
praecocial U درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
pregnant use of a verb U بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
gymnopaedic U درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
counsels U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
counselled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
to jump on somebody U به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
set loose <idiom> U رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
heddle rod U چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com