English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
petrol U بنزین گیری کردن
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
gas level gauge U دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
gas U بنزین
gassed U بنزین
gases U بنزین
gasolene U بنزین
benzole U بنزین
gasses U بنزین
storm bird U بنزین
motor sprit U بنزین
fueled U بنزین
benzine U بنزین
fuelling U بنزین
fuel U بنزین
petrol U بنزین
fuelled U بنزین
gasoline U بنزین
fuels U بنزین
avgas U بنزین هواپیما
gases U بنزین گازمعده
petrol pump U پمپ بنزین
gassed U بنزین گازمعده
light gasolin U بنزین سبک
petrol can U باک بنزین
gasses U بنزین گازمعده
gas station U پمپ بنزین
aviation gasoline U بنزین هواپیما
filling stations U پمپ بنزین
premium grade petrol U بنزین سوپر
gas stations U پمپ بنزین
high grade petrol U بنزین سوپر
filling station U پمپ بنزین
gas U بنزین گازمعده
gasolinic U وابسته به بنزین
gas level U سطح بنزین
gasoline electric U بنزین الکتریکی
petrol tank U مخزن بنزین
gasoline dump U باک بنزین
petrol pipe U لوله بنزین
gasoline can U قوطی بنزین
gas storage U مخزن بنزین
gas pump U پمپ بنزین
gasoline drum U بشکه بنزین
gasoline barrel U بشکه بنزین
gas tank U پودر بنزین
gas tank U بخار بنزین
gas pump U تلمبه بنزین
petrol pump U تلمبه بنزین
phenyl U اصل بنزین
gas recovery U بازیابی بنزین
gas injection U تزریق بنزین
gasoline consumption U مصرف بنزین
naphtha U بنزین سنگین
fuel filter U صافی بنزین
Premium gas U بنزین سوپر
gas inlet valve needle U ژیگلور بنزین
petrol container U فرف بنزین
gas injection U پاشش بنزین
petrol filter U صافی بنزین
fuel pump U پمپ بنزین
gasholder U محل نگهداری بنزین
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
gas form natrural gas U بنزین از گاز طبیعی
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
unleaded petrol U بنزین بدون سرب
gasholders U محل نگهداری بنزین
storm bird U بنزین ریختن ماشین
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
gasoline gels U بنزین تغلیظ شده
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
gasoline brick U بنزین بااکتان بالا
gasoline brick U بنزین خوش سوز
gas synthesis U ترکیب مصنوعی بنزین
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
Where is the neareset petrol station? U نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
benzoline U بنزین خام یاپالوده نشده
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
They were falling over one another to get petrol(gasoline). U برای خرید بنزین سرودست می شکستند
class iii supplies U اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
mpg U مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
throttling U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttle U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile . U بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
throttled U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
stations U ایستگاه
stand U ایستگاه
site U ایستگاه
sites U ایستگاه
station U ایستگاه
sited U ایستگاه
stationed U ایستگاه
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
benzene U هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
enquiry station U ایستگاه پرس و جو
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
exposure station U ایستگاه هوایی
forward station U ایستگاه جلو
ground position U ایستگاه زمینی
coast station U ایستگاه ساحلی
climatological station U ایستگاه هواشناسی
stand U بساط ایستگاه
railway station U ایستگاه قطار
control station U ایستگاه کنترل
control cubicle U ایستگاه فرمان
orienting station U ایستگاه توجیه
tide station U ایستگاه جزر و مد
REQUEST STOP U ایستگاه درخواستی
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
workstations U ایستگاه کاری
power station U ایستگاه مولدنیرو
power stations U ایستگاه مولدنیرو
client U ایستگاه پردازشگر
clients U ایستگاه پردازشگر
space station U ایستگاه فضایی
space stations U ایستگاه فضایی
master station U ایستگاه اصلی
master station U شاه ایستگاه
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
broadcasting station U ایستگاه رادیو
terminus U ایستگاه نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
weather station U ایستگاه هواشناسی
weather stations U ایستگاه هواشناسی
loading station U ایستگاه بارگیری
workstation U ایستگاه کاری
base end station U ایستگاه عقب
known datum point U ایستگاه معلوم
cabstand U ایستگاه درشکه
height of site U ارتفاع ایستگاه
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
traverse station U ایستگاه پیمایش
bus bay U ایستگاه اتوبوس
stationmasters U رئیس ایستگاه
broadcast station U ایستگاه فرستنده
tracking stations U ایستگاه ردیابی
tracking station U ایستگاه ردیابی
ambulance station U ایستگاه امبولانس
air way station U ایستگاه کنترل
wireless station U ایستگاه بی سیم
stationmaster U رئیس ایستگاه
station master U رئیس ایستگاه
wayside U ایستگاه فرعی
space platform U ایستگاه فضایی
remote station U ایستگاه دوردست
slave station U ایستگاه فرعی
stop U ایستگاه نقطه
stopping U ایستگاه نقطه
police station U ایستگاه پلیس
police stations U ایستگاه پلیس
stopped U ایستگاه نقطه
substation U ایستگاه فرعی
station house U ایستگاه کلانتری
substation U خرده ایستگاه
reading station U ایستگاه خواندن
stops U ایستگاه نقطه
bus stops U ایستگاه اتوبوس
relay station U ایستگاه واسطه
relay station U ایستگاه رله
bus stop U ایستگاه اتوبوس
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
stopped U متوقف کردن ایستگاه
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
remote station U ایستگاه راه دور
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com