Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
superaerodynamics
U
ایرودینامیک مربوط به سرعتهای نسبی زیاد ودانسیته کم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aerodynamics
U
ایرودینامیک
low speed aerodynamics
U
ایرودینامیک سرعت کم
relative humidity
U
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
air foil
U
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
subsonic
U
سرعتهای زیر سرعت صوت
gear ratio
U
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
bow wave
U
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
constant
U
فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constants
U
فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
relative plot
U
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
maltron keyboard
U
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
self relative
U
نسبی
relative humidity
U
نم نسبی
comparative
U
نسبی
relative
U
نسبی
proportional
U
نسبی
proportional limit
U
حد نسبی
relative code
U
کد نسبی
comparatives
U
نسبی
respective
U
نسبی
consanguineous
U
نسبی
relative minimum
U
حداقل نسبی
relative viscosity
U
گرانروی نسبی
relative dispersion
U
پراکندگی نسبی
relative error
U
خطای نسبی
relative velocity
U
سرعت نسبی
relative value
U
مقدار نسبی
relative minimum
U
می نیمم نسبی
relative motion
U
حرکت نسبی
genealogical
U
نسبی شجرهای
consanguinity
U
قرابت نسبی
relative wind
U
باد نسبی
relativism
U
نسبی نگری
relativeness
U
نسبی بودن
relative maximum
U
حداکثر نسبی
relative maximum
U
ماکزیمم نسبی
relative density
U
چگالی نسبی
relative density
U
دانسیته نسبی
relative movement
U
حرکت نسبی
distortion factor
U
مانده نسبی
relative humidity
U
رطوبت نسبی
fractional error
U
خطای نسبی
relative permitivity
U
گذردهی نسبی
relativity
U
فرضیه نسبی
relative precision
U
دقت نسبی
emissivity
U
تابش نسبی
relative prices
U
قیمتهای نسبی
relative importance
U
اهمیت نسبی
relative income
U
درامد نسبی
relative nullity
U
بطلان نسبی
relative harmonic content
U
مانده نسبی
relative permeability
U
نفوذپذیری نسبی
relative majority
U
اکثریت نسبی
relative location
U
ترتیب نسبی
relative term
U
لفظ نسبی
relative frequency
U
بسامد نسبی
proportional representation
U
انتخابات نسبی
relative solvation
U
حلالپوشی نسبی
relative solubility
U
انحلالپذیری نسبی
relative jurisdiction
U
صلاحیت نسبی
whole blood
U
قرابت نسبی
relative
U
خودی نسبی
relationship by blood
U
خویشاوندی نسبی
comparative costs
U
هزینههای نسبی
comparative advantage
U
مزیت نسبی
sanguinity
U
قرابت نسبی
comparative advantage
U
برتری نسبی
specific gravity
U
چگالی نسبی
relationship by blood
U
قرابت نسبی
relative address
U
نشانی نسبی
relative address
آدرس نسبی
ipsative score
U
نمره نسبی
sib
U
منسوب نسبی
self relative address
U
نشانی نسبی
blood relationship
U
قرابت نسبی
blood relationship
U
خویشاوندی نسبی
persons related to another by parentage
U
اقارب نسبی
persons related to another by descent
U
اقارب نسبی
relative compaction
U
تراکم نسبی
relative bearing
U
جهت نسبی
stranger in blood
U
غیر نسبی
ipsative scale
U
مقیاس نسبی
relative bearing
U
گرای نسبی
proportional tax
U
مالیات نسبی
relationship by bood
U
قرابت نسبی
comparative cover
U
پوشش نسبی
specific gravities
U
چگالی نسبی
proportional liability partnership
U
شرکت نسبی
strain
U
افزایش طول نسبی
strains
U
افزایش طول نسبی
employment rate
U
میزان نسبی اشتغال
relative supersaturation
U
ابر سیری نسبی
strain
U
تغییر شکل نسبی
relative refractory period
U
دوره بی پاسخی نسبی
relative addressing
U
نشانی دهی نسبی
of relative importance
U
دارای اهمیت نسبی
cultural relativism
U
نسبی نگری فرهنگی
true air speed
U
سرعت نسبی هواپیما
relative deformation
U
تغییر شکل نسبی
strains
U
تغییر شکل نسبی
relative coordinate system
U
دستگاه مختصات نسبی
relativity of knowledge
U
نسبی بودن دانش
relativize
U
بصورت نسبی در اوردن
relative coding
U
برنامه نویس نسبی
a matter of relative importance
U
موضوعی با اهمیت نسبی
sound level
U
شدت نسبی صوت
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
relative coding
U
برنامه نویسی نسبی
relative addressing
U
نشان دهی نسبی
relative dielectric constant
U
ثابت دی الکتریک نسبی
relative value of pieces
U
ارزش نسبی سوارها
relative bearing
U
سمت نسبی ناو
purchasing power parity
U
نرخ نسبی مبادله
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
simple strain
U
تغییر طول نسبی ساده
recession
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
recessions
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
comparative ve
U
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
linear strain
U
تغییر شکل نسبی خطی
elastic strain
U
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
differential susceptibility and permeabi
U
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
lateral strain
U
تغییر شکل نسبی جانبی
bulk strain
U
تغییر شکل نسبی حجمی
increase of strain
U
افزایش تغییر طول نسبی
strain at failure
U
افزایش طول نسبی درگسیختگی
bel
U
واحد شدت نسبی توان
relativity
U
فلسفه نسبیه نسبی بودن
california bearing ratio
U
توان باربری نسبی کالیفرنیا
coefficient of relative efficiency organ
U
ضریب نسبی کارایی سازمان
difference chart
U
جدول تعیین سمت و برد نسبی
strain energy
U
انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
cold straining
U
تغییر بعد نسبی در حالت سرد
stress strain diagram
U
نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
stress strain curve
U
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
strain hardening
U
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
adjustable proportional module
U
نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
grades
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
rotor incidence
U
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
critical angle of attack
U
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
tristimulus values
U
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
rams
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
pitch control
U
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
sailwing
U
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
conservation
[darn]
U
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
brinell hardness
U
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
immane
U
زیاد
not a lettle
U
زیاد
great
U
زیاد
great-
U
زیاد
muckle
U
زیاد
supererogatory
U
زیاد
greatest
U
زیاد
rife
U
زیاد
intensely
U
زیاد
in excess
U
زیاد
over and above
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
high
U
زیاد
copious
U
زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com