English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stable airfoil U ایرفویل پایدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unstable airfoil U ایرفویل ناپایدار
downwash U زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
notch U بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notches U بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
chord plane U صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
charactristic curve U نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
sailwing U هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
constant U پایدار
perdurable U پایدار
unflinching U پایدار
written in water U نا پایدار
constants U پایدار
stanch U پایدار
abiding U پایدار
livelong U پایدار
changeless U پایدار
never failing U پایدار
resistant U پایدار
indissoluble U پایدار
permanent U پایدار
impermanent U نا پایدار
durable U پایدار
persistent U پایدار
stables U پایدار
stable U پایدار
inexhaustible U پایدار
proof weather U هوا پایدار
permanent magnet U مغناطیس پایدار
permanent flow U بده پایدار
inconstantly U بطور نا پایدار
indissolubly U بطور پایدار
metastable U شبه پایدار
metastable U نیم پایدار
p.m. U مغناطیس پایدار
steady state U وضعیت پایدار
perdurably U بطور پایدار
stable air U هوای پایدار
sustainable energy U انرژی پایدار
baldachino U سایبان پایدار
sustained illumination U روشنایی پایدار
steady state growth U رشد پایدار
baldacchino U سایبان پایدار
steady growth U رشد پایدار
baldaquin U سایبان پایدار
stable oscillation U نوسان پایدار
stable nucleus U هسته پایدار
baldachin U سایبان پایدار
stable isotope U ایزوتوپ پایدار
stable equilibrium U تعادل پایدار
stable U پایدار پابرجا
stabilisers U پایدار ساز
stabilisers U پایدار کننده
coarse mine U مین پایدار
stabilizer U پایدار ساز
undamped wave U موج پایدار
stabilizer U پایدار کننده
fast U پایدار باوفا
undamped oscillation U موج پایدار
c.w. U موج پایدار
air resistant U پایدار در هوا
fasts U پایدار باوفا
fastest U پایدار باوفا
continous operation U عملکرد پایدار
continuous fire U اتش پایدار
stables U پایدار پابرجا
permanent U پایدار ماندنی
fixed material U مواد پایدار
fasted U پایدار باوفا
unfailing U کم نیامدنی پایدار
magnet U مغناطیس پایدار
magnets U مغناطیس پایدار
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
undying U پایدار فناناپذیر
continuous wave U موج پایدار
sustainable <adj.> U پایدار [نسبت به آینده]
semistable elementry particle U ذره نیم پایدار
future-oriented <adj.> U پایدار [نسبت به آینده]
for good <idiom> U برای همیشه ،پایدار
sustained fire U اتش پایدار یادائمی
binary switch U سویچی با دو وضعیت پایدار
metastable state U تراز نیم پایدار
metastable state U حالت نیم پایدار
diergolic U خرج مایع پایدار
metastable phase U فاز شبه پایدار
quasi stable elementry particle U ذره شبه پایدار
quasi stable elementry particle U ذزه نیم پایدار
self sustaining growth U رشد خود پایدار
metastable solution U محلول شبه پایدار
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
frequency stabilization U پایدار نمودن فرکانس
semistable elementry particle U ذره شبه پایدار
metasable equilibrium U تعادل شبه پایدار
steady state equilibrium U تعادل در وضعیت رشد پایدار
continuous illumination U روشنایی پایدار منطقه رزم
equilibrium U وضع ثابت و پایدار ترازمندی
permanent magnet dynamic U بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
dowel bar U میله پایدار کننده بتن
permanent magnet focusing U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
unfaling U تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
permanent magnet centering U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
setting time U [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
toggle U مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles U مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
sustains U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com